جدول جو
جدول جو

معنی راعیت - جستجوی لغت در جدول جو

راعیت
مونث راعی: فرمانروا
تصویری از راعیت
تصویر راعیت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رعایت
تصویر رعایت
پیش روگیری، نگهداشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رابیت
تصویر رابیت
بلندی، پشته، فزونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راعیه
تصویر راعیه
مونث راعی: فرمانروا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعایت
تصویر رعایت
نگاهداری، نگاهداشتن حق کسیرا، هوا خواهی و اخلاص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعایت
تصویر رعایت
امری را مهم دانستن و انجام دادن آن مثلاً رعایت نظافت، در تصوف مراقبت کردن از اعمال، احوال و اوقات، نگه داری و پاسبانی از کسی یا چیزی، به امور کشور رسیدگی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رعایت
تصویر رعایت
((رِ یَ))
نگاه داشتن حق و حرمت کسی، نگه داری، پاسبانی، ملاحظه، احترام، چرانیدن گوسفندان و حیوانات گیاه خوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رعایت
تصویر رعایت
Compliance, Observance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
соблюдение
دیکشنری فارسی به روسی
Einhaltung, Beachtung
دیکشنری فارسی به آلمانی
zgodność, przestrzeganie
دیکشنری فارسی به لهستانی
conformidade, observância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
conformità, osservanza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
cumplimiento, observancia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
conformité, observance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
अनुपालन , पालन
دیکشنری فارسی به هندی
إذعانٌ , امتثالٌ
دیکشنری فارسی به عربی
ציות , שמירה
دیکشنری فارسی به عبری
การปฏิบัติตาม , การปฏิบัติตาม
دیکشنری فارسی به تایلندی
অনুসরণ , পরিপালন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تعمیل , رعایت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از رعیت
تصویر رعیت
دهوند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایت
تصویر رایت
پرچم، علامت نصب شده درجائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راعی
تصویر راعی
شبان، چوپان، نگهبان گله
فرهنگ لغت هوشیار
دارای سرپرست و راعی، زیر دست، مردم فرمانبردار، جمعی کشاورز که در یک ملک و تحت فرمان یکنفر مالک باشند هراسان، ترسان، مرعوب، وحشت زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایت
تصویر رایت
بیرق، پرچم، علم، علامت نصب شده در جایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راعی
تصویر راعی
از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی، ذوالعنان، چوپان، کسی که قومی را رعایت و سرپرستی و راهنمایی می کند، امیر، والی، حاکم، نگه دارنده، حراست کننده
فرهنگ فارسی عمید