جدول جو
جدول جو

معنی راعج - جستجوی لغت در جدول جو

راعج
(عِ)
شبان و چوپان و گله بان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راعی
تصویر راعی
از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی، ذوالعنان، چوپان، کسی که قومی را رعایت و سرپرستی و راهنمایی می کند، امیر، والی، حاکم، نگه دارنده، حراست کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رایج
تصویر رایج
روان، روا، پول یا کالایی که طالب و خریدار داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راجع
تصویر راجع
دارای ارتباط، مرتبط، در موسیقی گوشه ای در دستگاه های همایون و نوا، در علم نجوم ویژگی ستاره ای که حرکت آن برخلاف توالی بروج به نظر می رسد
راجع به: دربارۀ، پیرامون، مربوط به
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راجع
تصویر راجع
باز گردنده، برگشت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانج
تصویر رانج
نارگیل، گوز هندی چار مغز از گیاهان نارگیل نارجیل
فرهنگ لغت هوشیار
پایدام ماده مرغی که پای بندند تا نرینگان بر آن فرود آیند و در دام افتند رامگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابج
تصویر رابج
پر، سیراب
فرهنگ لغت هوشیار
از ریشه پارسی شهروا رواگ، درست زر درست رو در روی زر یا پرپره نبهره (قلب) جاری روان متداول: وجه رایج پول رایج
فرهنگ لغت هوشیار
روا، روان و جاری، خریدارگیر، هر چیز که روائی داشته باشد و در داد و ستد همه کس آنرا بردارد و بپذیرد و معمول و متداول عموم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راعی
تصویر راعی
شبان، چوپان، نگهبان گله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راعل
تصویر راعل
خرمای نر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راعف
تصویر راعف
تیزی تیزی بینی تیزه کوه، پیش اسپ پیش بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راعد
تصویر راعد
تندر بی باران، پر گوی بی مایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راعب
تصویر راعب
ترسان، ترسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاعج
تصویر لاعج
سوزان مهر سوزان سوزان: هوای لاعج (عشق سوزان) جمع لواعج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راعی
تصویر راعی
چراننده گله، پشتیبان، نگهبان، حاکم، والی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رایج
تصویر رایج
((یِ))
جاری، روان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راجع
تصویر راجع
((جِ))
برگشت کننده، بازگردنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رایج
تصویر رایج
Common, Customary, Prevalent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رایج
تصویر رایج
commun, habituel, prévalent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رایج
تصویر رایج
一般的な , 慣習的な , 普及した
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رایج
تصویر رایج
רגיל , מקובל , נפוץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رایج
تصویر رایج
umum, biasa, lazim
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رایج
تصویر رایج
सामान्य , सामान्य , प्रचलित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رایج
تصویر رایج
algemeen, gebruikelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رایج
تصویر رایج
comune, consueto, prevalente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رایج
تصویر رایج
común, habitual, prevalente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رایج
تصویر رایج
comum, habitual, prevalente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رایج
تصویر رایج
普通的 , 常规的 , 普遍的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رایج
تصویر رایج
powszechny, zwyczajny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رایج
تصویر رایج
загальний , звичний , поширений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رایج
تصویر رایج
gewöhnlich, üblich, verbreitet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رایج
تصویر رایج
общий , обычный , распространённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رایج
تصویر رایج
일반적인 , 관례적인 , 널리 퍼진
دیکشنری فارسی به کره ای