جدول جو
جدول جو

معنی راشتینان - جستجوی لغت در جدول جو

راشتینان
قریه ای است از قراء اصفهان که برخی از محدثان بدانجا منسوبند، (از معجم البلدان ج 4)، رجوع به راشنان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ابوبکر احمد بن محمد بن جعفر بن احمد اسحاق بن حماد راشتینانی از محدثان بود و از ابوالقاسم حسن بن موسی طبرانی حدیث شنید، او مؤلف کتاب امالی است، (از معجم البلدان)
ابوطاهر اسحاق بن ابی بکر احمد بن محمد بن جعفر راشتینانی از محدثان راشتینان بود که قریه ای است به اصفهان، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ)
قریه ای به دوفرسنگ ونیمی برود واقع در کنار راه ملایر و بروجرد میان چوقانی و مالمیان در 420200گزی تهران و 34000گزی نهاوند، مرکز ناحیۀ سیلاخور علیا در بروجرد. رجوع به جغرافی غرب ایران ص 77 شود. و در فرهنگ جغرافیائی ایران آمده است: قصبۀ مرکز بخش اشترینان شهرستان بروجرد، در 19000گزی شمال باختری بروجرد کنار راه شوسۀ بروجرد به ملایر. جلگه، معتدل، دارای 4000 تن سکنه. مذهب شیعه، زبان لری و فارسی. آب آن از قنات و چاه. محصول آنجا غلات، تریاک، انگور، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. از ادارات دولتی بخشداری، پست و تلگراف، دستۀ ژاندارمری، 1 دبستان و 4 باب دکان مختلف دارد. راههای مورد استفادۀ بخش اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
از قرای مالین در نواحی هرات، (از معجم البلدان) (مرآت البلدان ج 1 ص 160)
لغت نامه دهخدا
(نَ خوَرْ / خُرْ)
ژولیده و پریشان شدن موی. (منتهی الارب). کالیده شدن موی. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(اِ رِمْ)
نیکو شدن گیاه.
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاه. سکنه 312 تن. آب آن از قنات و چشمه. محصول آنجا غلات و حبوب و انواع میوه. صنایع دستی جاجیم و جوال بافی. راه اتومبیل رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان کرارج بخش حومه شهرستان اصفهان که در 8 هزارگزی جنوب اصفهان متصل براه براگون به کرارج است، محلی است جلگه ای، معتدل و سکنۀ آن 514 تن است، آب آن از چاه و رودخانه تأمین میشود و محصول آن غلات، پنبه، صیفی و سردرختی است، شغل اهالی زراعت است، راه ماشین رو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)، و رجوع به راشتینان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشعینان
تصویر اشعینان
ژولیده مویی پریشان مویی
فرهنگ لغت هوشیار