معنی رازلق - جستجوی لغت در جدول جو

رازلق

لغت نامه دهخدا

رزق دهنده، روزی دهنده، روزی رسان، از نام ها و صفات خدای تعالی

نام یکی از دهستانهای 6 گانه بخش مرکزی شهرستان سراب است که از شمال به کوه سبلان از جنوب به دهستان هریس از خاور به دهستان آغمیون از باختر به دهستان ینکجه محدود میباشد،
موقعیت طبیعی: در دامنۀ جنوبی کوه سبلان واقع است و هوای سالم و ییلاقی دارد، آب آن از چشمه سارها و رودهای کوچک محلی که از دامنۀ کوه سبلان سرچشمه میگیرد تأمین میشود ودارای مراتع خرم و فراوان است که محل ییلاق ایلات میباشد و محصول عمده دهستان غلات و حبوبات و محصول دامی روغن و پشم و پنیر است و شغل عمده اهالی زراعت و گله داری است، از 19 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل و جمعیت آن در حدود 16010 نفر است، قراء عمده آن اسفستان، فرگوش، رازلیق (مرکز دهستان) میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ج 4)

لغت نامه دهخدا

ازلق

(اَ لَ)

نعت تفضیلی از زلق. لغزان تر. لغزنده تر. زلق تر

لغت نامه دهخدا

رازل

(زِ)

نام راوی اشعار استاد رودکی سمرقندی همچون مج:
بلبل بشود رازل راوی ّ و بخواند
بیت و غزل رودکی اندر حق عیّار
رازل نه همانا که بدی همچو نظامی
در صدر نظام الدین برخواندن اشعار.
سوزنی.
رجوع به تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا ج 1 ص 110 شود

لغت نامه دهخدا

رازق

(زِ)

رسانندۀ روزی. (از اقرب الموارد). پیدا کننده روزی و دهنده آن. (آنندراج). روزی دهنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) : و همه به وحدانیّت خالق و رازق خویش معترف میباشند. (کلیله و دمنه).
پس معانی همچو اعیان خلقهاست
رازق خلق معانی هم خداست.
مولوی.
، از نامهای الهی. (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

رازلق سالانیک

(لِ)

قصبه ای است در قضای نوره قوب از سنجاغ سیروز از ولایت سالانیک. (از قاموس الاعلام ترکی)

لغت نامه دهخدا

رازق

روزی دهنده، روزی رسان

فرهنگ لغت هوشیار

رازق

((زِ))

روزی دهنده، روزی رسان

فرهنگ فارسی معین

معنی رازلق - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما