جدول جو
جدول جو

معنی رادیوگرام - جستجوی لغت در جدول جو

رادیوگرام
دستگاهی شامل رادیو و گرامافون
تصویری از رادیوگرام
تصویر رادیوگرام
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رادیوگرافی
تصویر رادیوگرافی
عکس برداری از اعضای بدن به وسیلۀ اشعۀ ایکس برای تشخیص بیماری، پرتونگاری
فرهنگ فارسی عمید
نموداری که به وسیلۀ کاردیوگراف ثبت می شود و نشان دهندۀ کار قلب است
فرهنگ فارسی عمید
(یُ گِ)
تصویری که از تابیدن اشعۀ نافذ ’اشعۀ مجهول’ بدرون اجسام و اعضای کدر بر روی صفحۀ حساس پیدا میشود
لغت نامه دهخدا
(یُ گِ)
عمل عکس برداری با اشعۀ مجهول
لغت نامه دهخدا
فرانسوی پیتام پیامی که با بی سیم فرستاده شود، گیره آوه: گیرانه آوه (گرامافون آوه بر آورنده صدا و ندا باشد) تلگرامی که بوسیله بی سیم مخابره شود، دستگاهی که هم شامل رادیوست و هم گرامافون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری که از تابیدن اشعه نافذ بدورن اجسام و اعضای کدر بر روی صفحه حساس پیدا کند
فرهنگ لغت هوشیار
((~. گِ))
شیوه بررسی بدن با تاباندن پرتوهای ایکس بر آن و تولید تصویرهایی بر روی کلیشه یا پرده های حساس، پرتونگاری (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین