- راحت
- آسان، آسوده
معنی راحت - جستجوی لغت در جدول جو
- راحت
- شادمانی، آسایش و سرور، آرام
- راحت
- آسوده مثلاً زندگی راحت، آسان مثلاً کار راحت، آسایش، آسودگی، آرامش
- راحت ((حَ))
- آسودگی، آسایش
- راحت
- Snugly
- راحت
- уютно
- راحت
- gemütlich
- راحت
- зручно
- راحت
- przytulnie
- راحت
- confortavelmente
- راحت
- comodamente
- راحت
- cómodamente
- راحت
- confortablement
- راحت
- आराम से
- راحت
- dengan nyaman
- راحت
- براحةٍ
- راحت
- בנוחות
- راحت
- rahatça
- راحت
- kwa raha
- راحت
- আরামদায়কভাবে
- راحت
- آرام دہ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آسانی
آسو گونه ای از کفش
راحت بودن، (صفت نسبی، منسوب به راحت) ویژگی آنچه در استفاده از آن، آسایش وجود دارد مثلاً لباس راحتی، نوعی مبل، راحت الحلقوم
Comfortableness, Coziness, Snugness
комфортность , уют
Bequemlichkeit, Gemütlichkeit, Behaglichkeit
комфортність , зручність , затишок
wygoda, przytulność
舒适度 , 舒适