- راتق
- بسته کننده، کسیکه رخنه و شکافی را ببندد
معنی راتق - جستجوی لغت در جدول جو
- راتق
- آنکه ادارۀ کاری به دست اوست
- راتق ((تِ))
- کسی که پارگی را درست کند، عالم به انجام کار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تاجر بازرگان، شریک انباز مصاحب
روزی دهنده، روزی رسان
عالم خدائی، عالم خدای
سمورک از جانوران لاتینی تازی گشته
چرا کننده، چرنده
گل شل
ثابت و بر جای
پارسی تازی گشته راوک روان ناب دلت همره نزهتی باد دائم - کفت همدم باده ای باد راوک، پالانه، می ظرفی که در آن شراب و شیر را صاف کنند پالونه، کاسه شرابخوری
حسود، فقیر
ناشتا، ناب، پالوده
خالص، پسندیده
کار سودمند
تیراندازنده، کماندار، کمانکش
بد خوییدن، تاسگی آرزومندی
ظرف سوراخ سوراخ که چیزی در آن صاف کنند، صافی، آبکش، پالونه، پالاون، پالایه، پالوانه، ترشی پالا، راوک، جام شراب، قدح، کنایه از شراب زلال و بی درد، کنایه از زلال
چیزی که با نان بخورند مانند ماست، پنیر و دوغ، نان خورش
خالص، صاف، صافی، پسندیده، مطلوب، خوشایند و نیکو، خوش رو
شکافنده، شکاف دهنده، فالق، کافنده، شکاونده، شکوفنده
آزاد شده از بندگی
شکافنده، نام هریک از نخستین هفت (خاموش) که میانه دو گویا (ناطق) جای دارند و دستیار گویا به شمار می آیند در باور هفتیان یا هفت گرایان شکافنده مقابل راتق، (اسماعلیه) بین هر دو تن از ناطقان هفت صامت واسطه هستند که اولین هر یک از این دسته ها ارجمند تر و به منزله معاون ناطق به شمار است. این عده را فاتق یا اساس نامند. فاتقان عبارتند از: شیث سام اسماعیل (پسر هاجر) هارون بطرس (حواری) علی ع و به جای هفتمین یکی از موسسان فرق سبعیه را نام برند مانند عبد الله بن میمون
ترکی ترشی چاشنی، نانخورش، ماست ماست، ناخورش ادام، ترشیی که بر آشها زنند چاشنی یا قاتق نان خود بهم رسانیدن، چیزی از کسب حلال بهم رسانیدن و از پریشانی در آمدن
شکافنده، بلند کننده
وظیفه، مستمری، جیره