جدول جو
جدول جو

معنی راتسک - جستجوی لغت در جدول جو

راتسک
کسی است که قسمت اول کتاب روضه الصفا تألیف میرخواند را به انگلیسی ترجمه کرده و زیر نظر انجمن سلطنتی آسیائی بطبع رسیده، (تاریخ ادبیات ادوارد برون ج 3 ص 484)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان طبس بخش درمیان شهرستان بیرجند، در 59 هزارگزی جنوب خاوری درمیان، سر راه شوسۀ بیرجند به درح، کوهستانی، گرمسیر، سکنۀ آن 10 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ج 9)
لغت نامه دهخدا
یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان ایرانشهر است، این بخش در جنوب خاوری ایرانشهر و در کنار مرز پاکستان واقعو حدود آن بشرح زیر است: از طرف شمال به بخش سرباز و بخش سیب سوران، از طرف خاور بمرز پاکستان، از جنوب به بخش دشتیاری از شهرستان چاه بهار، از سمت باختر به بخش قصرقند محدود است، بطور کلی منطقه ای است کوهستانی، گرمسیر و مرکز بخش قصبۀ راسک در کنار رود خانه سرباز واقع شده است، این بخش از یک دهستان بنام پیشین تشکیل شده است، آب مشروب قراء بخش از رودخانه و چشمه و قنات تأمین میشود، محصول عمده آن: غلات، خرما، برنج، و لبنیات و شغل اهالی کشاورزی و دامپروری است، این بخش دارای 12 آبادی کوچک و بزرگ میباشد و جمعیت آن در حدود 6000 تن است باضافه در حدود دوهزار تن بطور سیار در دره های کوهستانی زندگی میکنند بنابر آمار فوق جمعیت بخش 8000 تن میباشد، راههای این بخش عموماً مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان رمشک که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت و در 135هزارگزی جنوب خاوری کهنوج و 5هزارگزی جنوب راه مالرو کهنوج به رمشک واقع است، سکنۀآن ده تن می باشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
زبانشناس دانمارکی که در سال 1787 میلادی در براندکیلد که در نزدیکی جزیره فیونی قرار دارد تولد یافت و در سال 1832 میلادی در کپنهاک درگذشت، وی در سال 1818 میلادی سفری به هند کرد و بسیاری از نسخ کتابهای خطی ایرانی و بودایی را بدست آورد و بهمراه خود برد و در سال 1831 میلادی چند کتاب و رساله درباره زبانهای آسیایی و اروپایی منتشر کرد
لغت نامه دهخدا
(سِ)
از مشهورترین شهرهای مکران است. منطقۀ بسیار گرم و دهستانی بنام خروج دارد. (از معجم البلدان). در خصوص شهرهای دیگر مکران جغرافی نویسان اسلامی چنانکه گفته شده فقط به ثبت نام آنها اکتفا کرده اند...شهر راسک در قرون وسطی بسبب حاصلخیزی حومه و روستای آن که الخروج نام داشت دارای اهمیتی بود، ولی از کتابهای مسالک معلوم و محقق نمی شود که این محل همان باشد که امروز به این نام موسوم است. (ترجمه سرزمینهای خلافت شرقی ص 253). و رجوع به ص 364 همین کتاب شود
لغت نامه دهخدا
(تِ)
اشتر دونده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا