راط، قصبه ای است در ایالت اﷲآباد هندوستان که در جنوب غربی هامبرپورک به فاصله 72 هزارگز قرار دارد، سکنه آن 14480 تن است که 4 هزار تن آن مسلمان میباشند، (قاموس الاعلام ترکی)
راط، قصبه ای است در ایالت اﷲآباد هندوستان که در جنوب غربی هامبرپورک به فاصله 72 هزارگز قرار دارد، سکنه آن 14480 تن است که 4 هزار تن آن مسلمان میباشند، (قاموس الاعلام ترکی)
رادی، رادمردی، در اوستا راتی آمده از مصدر ’را’ که بمعنی بخشیدن ودادن است، اراتی با حرف نفی ’ا’ بمعنی نارادی یا ناجوانمردی و لئامت است، (فرهنگ ایران باستان ص 95)
رادی، رادمردی، در اوستا راتی آمده از مصدر ’را’ که بمعنی بخشیدن ودادن است، اراتی با حرف نفی ’اَ’ بمعنی نارادی یا ناجوانمردی و لئامت است، (فرهنگ ایران باستان ص 95)
ثابت و برجای. (منتهی الارب) (آنندراج) ، روزمره: عیش راتب، دائم ثابت و الراتب عند المحدثین: ما یقدم مکافاه لمن هو فی منصب او خدمه، یعنی راتب در نزد محدثین آن چیزی است که بکسی که دارای منصبی است یا خدمتی انجام میدهد تقدیم شود. ج، رواتب. (از المنجد) : رهاورد موری فرستد به پیل دهد پشه را راتب جبرئیل. نظامی. گر نروی در جگرت خون نهند راتبت از صومعه بیرون نهند. نظامی. آرزوی من استطلاق راتبی باشد مرتب روز بروز بر من از الوان موائد مطبخ خاص بقدر کفایت. (ترجمه محاسن اصفهانی). ، رزق و نفقۀ معلوم. (شعوری ج 2 ص 3) : این سخن بشنو مکن هرگز جدل هرکسی را هست راتب از ازل. میرنظمی (از شعوری ج 2 ورق 3)
ثابت و برجای. (منتهی الارب) (آنندراج) ، روزمره: عیش راتب، دائم ثابت و الراتب عند المحدثین: ما یقدم مکافاه لمن هو فی منصب او خدمه، یعنی راتب در نزد محدثین آن چیزی است که بکسی که دارای منصبی است یا خدمتی انجام میدهد تقدیم شود. ج، رواتب. (از المنجد) : رهاورد موری فرستد به پیل دهد پشه را راتب جبرئیل. نظامی. گر نروی در جگرت خون نهند راتبت از صومعه بیرون نهند. نظامی. آرزوی من استطلاق راتبی باشد مرتب روز بروز بر من از الوان موائد مطبخ خاص بقدر کفایت. (ترجمه محاسن اصفهانی). ، رزق و نفقۀ معلوم. (شعوری ج 2 ص 3) : این سخن بشنو مکن هرگز جدل هرکسی را هست راتب از ازل. میرنظمی (از شعوری ج 2 ورق 3)