جدول جو
جدول جو

معنی رابی - جستجوی لغت در جدول جو

رابی
فزون شونده و گوالنده، (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، بر بلندی و پشته برآینده، (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رابیا
تصویر رابیا
(دخترانه)
مشهور، نامدار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
ویرانی، تباهی، فساد، بی نظمی
فرهنگ فارسی عمید
(خَ)
ویرانی. (از ناظم الاطباء) :
سه پایه بر فلک زد زین خرابی
گذشت از پایۀ خاکی و آبی.
نظامی.
به ز خرابی چو دگرکوی نیست
جز بخرابی شدنم روی نیست.
نظامی.
خرابی و بدنامی آید ز جور
بزرگان رسند این سخن را بغور.
سعدی.
چون نکردی خرابی آبادان
بخرابی چه میشوی شادان.
اوحدی (جام جم).
، زیان. ضرر. (ناظم الاطباء) :
خرابی کند خصم شمشیر زن
نه چندانکه دود دل پیرزن.
سعدی (بوستان).
- امثال:
بر خرابی صبر کن کز انقلاب
دشتها معموره و معمورها صحرا شود.
صائب.
خر خرابی می رساند از چشم گاو می بینند.
خر خرابی می کند گوش گاو را می برند.
، لاابالی گری. بی سامانی. (یادداشت بخطمؤلف) :
گرچه رندی و خرابی گنه ماست ولی
عاشقی گفت که تو بنده بر آن می داری.
حافظ.
، بیخودی از مستی. بیخودی از سیاه مستی:
دل که ز غمهات مست بود خراب است
عاقبت مستی ای دودیده خرابی است.
قطب الدین سرخسی (از لباب الالباب).
مگر گشایش حافظ در این خرابی بود
که بخشش ازلش در می مغان انداخت.
حافظ.
، تاخت و تاراج، تباهی و فساد. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
جمع واژۀ بربا. یاقوت آرد: کلمه ای است قبطی، نام پرستشگاه یا بنائی است استوار یا جایگاه جادوان است. و این خانه ها در چند موضع از صعید مصر در اخمیم و انصنا و غیره تا این زمان (عهد یاقوت) باقی است و رجوع به معجم البلدان شود، به مساوات عمل کردن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
ابوبکر محمد بن صرح بغدادی معروف به خرابی، از روات است. او از محمد بن اسحاق مسیبی و غیره حدیث دارد و ابوبکر بن مجاهد و ابوالحسین بن منادی از او روایت دارند. (از معجم البلدان). در تحلیل علم حدیث، روات به عنوان کسانی شناخته می شوند که توانایی انتقال صحیح و دقیق احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) را دارند. این افراد با ارزیابی دقیق راویان، توانسته اند احادیث صحیح را از دیگر روایات غیرمعتبر تفکیک کنند و به این ترتیب اصول دینی را از تغییرات احتمالی محافظت کرده اند.
لغت نامه دهخدا
(یِ)
فیلسوف فرانسوی. در برژراک متولد شد شاگرد دانشسرای عالی بود. در 1869 میلادی در فن فلسفه آگرژه شد سپس در مون توبان در تور بتدریس فلسفه پرداخت و سرانجام در مدرسه شارلمان پاریس از (1871- 1888 میلادی) بتدریس فلسفه مشغول شد
لغت نامه دهخدا
اوار ویرانی، تباهی، مستی و بی خویشتنی، زیان ویرانی مقابل آبادی، تباهی فساد، مستی و بیخودی، زیان ضرر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابیه
تصویر رابیه
بلندی، پشته، فزونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابیت
تصویر رابیت
بلندی، پشته، فزونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترابی
تصویر ترابی
رستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
ویرانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
فشلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
Destructiveness, Destructivity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
destructivité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
破壊性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
اختلال، خطا، اختلال عملکرد
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
تخریب کاری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
ধ্বংসাত্মকতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
uharibifu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
yıkıcılık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
파괴성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
ความทำลายล้าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
הרסניות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
विनाशकता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
kehancuran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
vernietigingsdrang
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
distruttività
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
destrutividade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
毁灭性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
zniszczycielność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
руйнівність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
Zerstörungswut
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
разрушительность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خرابی
تصویر خرابی
destructividad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی