جدول جو
جدول جو

معنی ذیل - جستجوی لغت در جدول جو

ذیل
آخر چیزی، دامان، دامن، دامن هر چیز، پایین، دنباله، دم
تصویری از ذیل
تصویر ذیل
فرهنگ فارسی عمید
ذیل
(ذَ)
دامان. دامان جامه. دامن. دامن هر چیزی، دامنه:
و آن بیابان سر بسر در ذیل کوه
بر خلایق گشته موسی با شکوه.
مولوی.
، آخر هر چیزی، سپس هر چیزی، ذیل ریح، آنچه زمین را روبد از باد و نشانهائی که در ریگ از وزش باد همچون نشان کشش دامن بماند، ذیل فرس و غیر آن، دم اسپ و جز آن. دنب. ذنب. دمب. دم، دنبال. دنبالۀ هر چیزی، آنچه فروهشته باشد، از هر چیز که باشد، ذیل دائل، خواری و رسوائی، ذوذیل، لقب اسب شیبان، ذیل صفحه، پای ورق، در ذیل، در زیر، در پائین، ذیل کتابی، دنباله. ضمیمه. لاحقه. تذییل کتابی، دنباله. ضمیمه. لاحقه. تذییل. ملحقه. متمم. تتمیم. که چون استدراکی بر کتاب افزایند. ج، اذیال، ذیول، اذیل:
دست زن در ذیل صاحب دولتی
تا ز افضالش بیابی رفعتی.
مولوی.
هود دادی پند کای پر کبر خیل
برکند از دستتان این باد ذیل.
مولوی.
او بداد رزق پر کرده ست ذیل
داد رزق تو نمی گنجد بکیل.
مولوی.
خوشبوی چرخ اطلس چرخ از بخورماست
در زیر ذیل خویش چو مجمرگرفته ایم.
نظام قاری.
آن رخت قاری کوکز کم و ذیل
در وی توانیم زددست و پاپی.
نظام قاری.
، طول ذیل، جود. سخا. جوانمردی. رادی ، قصر ذیل، بخل، طویل الذیل، توانگر. مالدار. غنی
لغت نامه دهخدا
ذیل
(ذَ)
نام کوکبی در صورت المراءه المسلسله
لغت نامه دهخدا
ذیل
(تَ)
دامن کشان رفتن. خرامیدن. (دهار) (زوزنی). دامن کشیدن و خرامان رفتن. دامن بر زمین کشیدن. دامن درکشیدن. (دهار) ، صاحب ذیل و دامان شدن، ذیل ذنب، برداشتن دم را. افراشتن دم را، ذالت المراءه ذیلا، لاغر گردید، ذال الشی ٔ،آسان رسید. سبک گردید، ذالت حاله، فروتر شد حال او، ذال الیه، گستاخی کرد
لغت نامه دهخدا
ذیل
دامن کشان رفتن، دنبال، پائین
تصویری از ذیل
تصویر ذیل
فرهنگ لغت هوشیار
ذیل
((ذَ یا ذِ یْ))
دامن جامه، پایین هر چیز، آخر هر چیز، جمع اذیال، دنباله، پایین، دامنه، بخشی در پایین کتاب که برای توضیح بعضی مطالب متن نویسند، رساله یا کتابی که در تکمیل مطالب کتاب دیگر نویسند
تصویری از ذیل
تصویر ذیل
فرهنگ فارسی معین
ذیل
زیر، پایین
تصویری از ذیل
تصویر ذیل
فرهنگ واژه فارسی سره
ذیل
انتها، پای، دامن، دامنه، زیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذیلا
تصویر ذیلا
در ذیل، در زیر، در پایین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
ناکس، فرومایه، پست، نابکار
فرهنگ فارسی عمید
پس از این، بعد، سپس، در پائین، در ذیل در ذیر در پایین، بعد از ین کمی بعد سپس. در زیر پیرامون، پس از این سپس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
ناکس فرومایه مرد، هیچکاره: مرد فرومایه پست ناکس بلایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
((رَ))
فرومایه، دون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
الشّرّير
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
Abject
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
abject
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
униженный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
נחות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
ذلیل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
শোচনীয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
น่าสมเพช
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
wa aibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
비열한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
卑劣な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
दयनीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
hina
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
erbärmlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
verachtelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
abyecto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
spregevole
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
abjeto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
卑鄙的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
принижений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رذیل
تصویر رذیل
nędzny
دیکشنری فارسی به لهستانی