جدول جو
جدول جو

معنی ذکات - جستجوی لغت در جدول جو

ذکات
ذبح، سر بریدن گاو و گوسفند
تصویری از ذکات
تصویر ذکات
فرهنگ لغت هوشیار
ذکات
ذبح، سر بریدن گاو و گوسفند و سایر حیوانات حلال گوشت
تصویری از ذکات
تصویر ذکات
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بکات
تصویر بکات
گریه کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوات
تصویر ذوات
دارندگان، صاحبان، مالکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذکاوت
تصویر ذکاوت
هوشیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذرات
تصویر ذرات
جمع ذره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زکات
تصویر زکات
هشت یک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ذکاوت
تصویر ذکاوت
تیزهوشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نکات
تصویر نکات
نکته ها
فرهنگ واژه فارسی سره
خلاصه چیزی برگزیده شیئی، آنچه به حکم شرع درویش و مستحق را دهند و این کار بر مسلمانان فرض است و زکات بر میوه هایی که برای خوردن عمل آورده باشند و بر میوه های دیگر (نظیر انگور و خرما) شتر گاو بز گوسفند و حیوانات اهلی و زر و سیم و مال التجاره تعلق میگیرد و زکات هر یک از آنها را نصابی است. مال الزکات به حکم آیه 60 از سوره 9 قران مخصوص طبقات معینی از مردم است (بر خلاف فیء و غنیمت زکات شامل حال خاندان رسول نمیشود)، جمع زکوات. توضیح: رسم الخط صحیح آن در عربی زکاه است و در رسم الخط قرانی زکوه ولی به شیوه نویسندگان ایرانی زکات صحیح است. قیاس کنید با حیات مشکلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکات
تصویر سکات
سکوت، خاموش شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذکاوت
تصویر ذکاوت
تیزهوشی، هوشیاری، زیرکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذرات
تصویر ذرات
ذره ها، مقادیر اندک از چیزی، جمع واژۀ ذره
ذرات آلفا: در علم فیزیک ذراتی هستند دارای بار مثبت الکتریکی که از رادیوم ساطع می شوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذکاء
تصویر ذکاء
تیزهوش شدن، تیزخاطر شدن، زیرک شدن، تیزهوشی، زیرکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زکات
تصویر زکات
قسمتی از مال که به دستور شرع باید در راه خدا بدهند، مقدار معینی از مال است که باید به فقیران و مستحقان داده شود. زکات در نه چیز واجب است مثلاً گندم، جو، خرما، کشمش (غلات اربعه)، طلا و نقره (نقدین)، شتر، گاو، گوسفند (انعام ثلاثه)
زکات بدن: در فقه زکات فطر، فطریه یا صدقه که در غروب روز آخر ماه رمضان باید کنار بگذارند و روز بعد به مستمندان بدهند
فرهنگ فارسی عمید
جمع نکته، از ریشه پارسی ک نکته ها خجک ها دیل ها جمع نکته. توضیح جمع} نکته {مانند} نقاط {اغلب (در تداول) بضم نون خوانده میشود ولی (در اصل) بکسر آن است. فیو می گوید: النکته فی الشی کالنقطه وال، جمع نکت و نکات مثل برمه و برم و برام و نکات بالضم عامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذرات
تصویر ذرات
((ذَ رّ))
جمع ذره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذوات
تصویر ذوات
((ذَ))
جمع ذات، خداوندان، صاحبان، حقایق، ماهیات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذکاوت
تصویر ذکاوت
((ذَ وَ))
تیزهوشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذکاء
تصویر ذکاء
((ذُ))
آفتاب، خورشید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذکاء
تصویر ذکاء
((ذَ))
هوشمندی، تیزهوشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زکات
تصویر زکات
((زَ))
خلاصه چیزی، بخشی از مال که به مستمند و درویش دهند، زکوة
فرهنگ فارسی معین
((لَ))
یکی از چهار صورت ورق های بازی آس است که بر آن صورت زنی منقوش است (نظیر بی بی در بازی های دیگر)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لکات
تصویر لکات
ضایع و زبون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لکات
تصویر لکات
((لَ))
هر چیز پست و زبون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نکات
تصویر نکات
((نِ))
جمع نکته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذکاء
تصویر ذکاء
شمس، خورشید، آفتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکات
تصویر نکات
نکته ها، مساله های دقیقی که با دقت نظر و امعان فکر به دست آید، جمله های لطیفی که در شخص تاثیر کند و مایه های انبساط شود، جمع واژۀ نکته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذکاوت
تصویر ذکاوت
Ingeniousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
гениальность
دیکشنری فارسی به روسی
геніальність
دیکشنری فارسی به اوکراینی