جدول جو
جدول جو

معنی ذویدوم - جستجوی لغت در جدول جو

ذویدوم
(یَ)
قریه ای است معروف به یمن از اعمال مخلاف سنجان. و بعضی گفته اند نام رودی است بدانجا
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فلزی سخت و شبیه کروم و کبالت که در کلوخه های طلا یافت می شود و از ترکیب با طلای سفید آلیاژی بسیار سخت و بادوام می سازد
فرهنگ فارسی عمید
قوت و غرور. (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
(ذُدْ دَ)
نام جایگاهی است در بلاد عذره. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از اذواء حمیرپس از زهیر الصوار و پیش از ذوانس. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 154 شش سطر به آخر مانده شود. و دربعض متون آمده است: نام یکی از اجداد حرث الرایش تبع است و او ذویقدم بن الصواربن عبد شمس بن وائل است
لغت نامه دهخدا
(ذُ وَ)
نسبت است بذوید بن سعید بن عدی بن عثمان بن عمرو بن طابخه بن الیاس بن مضر. و از اولاد اوست عبدالله بن المعقل بن عبدنهم بن عفیف بن اسحم. و ابن الکلبی گوید: سحیم بن ربیعه بن عدی بن ثعلبه ذوید الذویدی. و محمد بن جریر طبری آرد: معقل به سال هشتم هجرت کمی قبل از فتح مکه درگذشت. و ابوالذوید بن مالک بن منبه بن عطیف المرادی و باز راوی آن محمد بن جریر طبری است از اولاد فروه بن مسک بن الحرث بن سلمه بن الحرث بن الذوید و هو الذویدی. له صحبه و روایه عن النبی صلی الله علیه و سلم. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بزروک بخش قمصر کاشان، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
موضعی است. و در معجم البلدان ذیل ’دم’ آرد، مضاف الیه ذو در شعر کثیر:
اقول و قد جاوزن اعلام ذی دم
و ذی و جمعی او دو نهن الدوانک
لغت نامه دهخدا
تصویری از سودیوم
تصویر سودیوم
فلز قلیائی
فرهنگ لغت هوشیار