جدول جو
جدول جو

معنی ذؤاب - جستجوی لغت در جدول جو

ذؤاب
(ذُ آ ب)
ابن ربیعه الاسدی یکی از شجعان عرب قاتل عتیبه بن الحرث بن شهاب الیربوعی. (عقدالفرید ص 100 و ص 101. و البیان والتبیین جزء ص 16 و ص 19)
ابن اسمأبن زید بن قارب. یکی از شجعان که در یوم الصلحا جنگ میان هوازن و عطفان بدست درید کشته شد. (عقدالفرید جزء 6 ص 37)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زُ آ)
از ’زٔب’، تغییر و برگشتگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). انقلاب. (ناظم الاطباء). یقال: الدهر ذوزؤاب، ای انقلاب. و گفته اند که این کلمه مصحف زوات است. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(ذُ ءَ)
ابن حبیب بن حلحله الخزاعی. صحابی است. او در فتح مکه در رکاب رسول صلوات الله علیه و سلم بود وی تا زمان معاویه بزیست. و قبیصه بن ذویب پسر اوست و ابن عباس از وی روایت کند. صحابی به یار و همراه پیامبر اسلام (ص) اطلاق می شود که در دوران حیات پیامبر با او ملاقات کرده، به اسلام گرویده و ایمان خود را حفظ کرده باشد. صحابه نقش مهمی در گسترش دین اسلام، انتقال احادیث و ثبت وقایع تاریخی دارند. بررسی زندگی صحابه یکی از ارکان مهم مطالعات اسلامی است و شناخت آنان به درک بهتر صدر اسلام کمک می کند.
لغت نامه دهخدا
(ذُ آ)
سرعت موت، موت شتاب و زودکشنده. مرگ ناگهان، زهر هلاهل و در جای کشنده
لغت نامه دهخدا
کنایه از درنده مثل گرگ وشیر چه ناب بمعنای دندان یشک است، (غیاث اللغات)،
- امثال:
شر اهر ذاناب، شری که ببانگ آورده است خداوند یشک را
لغت نامه دهخدا
موضعی به خوزستان، (دمشقی)، ظاهراً مصحف یا معرب دولاب است
لغت نامه دهخدا
(لُ آ)
پر تیرکه از سوی پشت بود و آن نیکو بود. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(سَ رَ)
گرد گشتن تشنه حوالی آب بی آنکه برسد آن را. لوب. لؤوب. (منتهی الارب) ، تشنه شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(ذَوْ وا)
صحابی است. در منابع اسلامی، صحابی فردی است که پیامبر اسلام (ص) را ملاقات کرده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر در دین اسلام باقی مانده است. صحابه از نخستین پیروان اسلام بودند که در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و بسیاری از احادیث پیامبر به واسطه آنان به نسل های بعد منتقل شده است. واژه صحابی به ویژه در فقه و اصول روایت حدیث اهمیت بالایی دارد.
لغت نامه دهخدا
(اَ ذُ آ بَ)
عطیه بن صالح بن مرداس. پنجمین پادشاهان سلسلۀ امرای عرب بنوکلاب معروف به آل مرداس حکام حلب. او درسال 449 هجری قمری رحبه را مسخر کرد و به سال 454 پس از مرگ برادر خود معزالدوله در حلب جانشین او گشت
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذوناب
تصویر ذوناب
داری دندان یشک، گرگ
فرهنگ لغت هوشیار