جدول جو
جدول جو

معنی ذووجهین - جستجوی لغت در جدول جو

ذووجهین
(وَ هََ)
دارای دو روی. دارای دو معنی، نزد بلغا آن است که ترکیبی که از الفاظ مشترک بر حسب وضع باشد آن ترکیب مفید در غرض تمام باشد. و یا ترکیب از الفاظی بود که اطلاق هر لفظی در اصطلاح و استعمال بر دو چیز بود. و بنای آن ترکیب بر یک غرض تمام بود. و این صنعت عین ایهام است. الا فرق آنکه ایهام در یک لفظ است و ذووجهین در الفاظ و مستفاد از ترکیب. و اگر بتمهید مقدمه مؤید گردد زیباتر آید بر حسب وضع. مثاله، شعر:
بمیدان نگر هست گنبدکنان (؟)
کمیتی که او جوش بسیار دارد.
غرضی که بنای بیت بر آن است آن است که در میدان نگر یعنی ساغر را نگر. گنبدکنان یعنی حباب بر می آرد آن کمیتی که سخت میجوشد. و غرض دوم که بنای بیت بر آن نیست آن است که در میان میدان که جای جولانگری اسبان است خاستها میکند. آن اسب کمیت که جوش بسیار دارد. مثال طریق دوم بر حسب اصطلاح شعر:
پیر نورانی صبح آنرا که گفتی صادق است
مهر خود را بر همه آفاق روشن میکند.
این بیت دو معنی دارد. و مقید دو غرض است. اما غرضی که بنای بیت بر آن است اینکه پیر نورانی صبح آن صبح که او را صادق گفتی آفتاب خویش را بر همه جهان تابنده کند غرض دوم منافی آن است که پیر نورانی صبح آن پیر که او را صادق گفتی شفقت خود بر همه جهانیان پیدا میکند. و این غرض مستفاد از لفظ نورانی و صادق و مهر و روشن که اطلاق این الفاظ هم بر پیری درست آید و هم بر صبح. کذا فی جامع الصنایع.
لغت نامه دهخدا
ذووجهین
دارای دو روی، دارای دو معنی
تصویری از ذووجهین
تصویر ذووجهین
فرهنگ لغت هوشیار
ذووجهین
((وَ هَ یا هِ))
دارای دو وجه یا معنی
تصویری از ذووجهین
تصویر ذووجهین
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

در بدیع آن است که شاعر یا نویسنده در نظم و نثر خود کلماتی به کار ببرد که دو معنی متضاد از آن استنباط شود یعنی هم مدح باشد هم ذم، محتمل الضدین، برای مثال روسپی را محتسب داند زدن / شادباش ای روسپی زن، محتسب
فرهنگ فارسی عمید
(ذُلْ وَ هََ)
منافق. خداوندنفاق. دوروی: فقال له الاحنف امسک علیک فأن ذا الوجهین خلیق ان لایکون عنداﷲ وجیهاً. (ابن خلکان. چ فرهاد میرزا ص 250 شش سطر به آخر مانده) ، (اصطلاح بدیع) چنان باشد که کلام مشتمل بر دو نوع از معانی باشد. در حدائق السحر ذیل المحتمل للضدین آرد:
و این را ذوالوجهین نیز خوانند و چنان بود که شاعر بیتی گوید دو معنی را، معنی مدح و هجو را، محتمل باشد، جراب الدوله در کتاب خویش می آرد که یکی از ظرفاء اهل فضل درزیی یک چشم عمرو نام را گفت اگرمرا قبائی دوزی که کس نداند که قباست یا جبه من ترابیتی گویم که کس نداند که مدح است یا هجو عمرو آن قبا بدوخت مرد ظریف نیز آن بیت بگفت، شعر:
خاط لی عمرو قبا
لیت عینیه سوا
در این بیت هر دو چشم عمرو را یکسان خواسته است که کس نداند که در بینائی یکسان خواسته یا در کوری و هر دو معنی را محتمل است. عنصری راست:
ای بر سر خوبان جهان بر سرهنگ
پیش دهنت ذره نماید خرچنگ
مراست (رشید وطواط) :
ای خواجه ضیاشود ز روی تو ظلم
با طلعت تو سور نماید ماتم.
شاعر گوید:
روسبی را محتسب داند زدن
شاد باش ای روسبی زن، محتسب.
(حدائق السحر چ طهران ص 36 و 37).
و در هنجار گفتار آمده است:
افتنان نیز گویند این صنعت چنان باشد که کلام مشتمل بر دو نوع از معانی باشد مثل غزل و حماسه و غزل و فخر و تهنیت و تعزیت و امثال اینها چنانکه در این ابیات:
فبات یرینی الدّهر کیف اعتدائه
و بّت اریه الصّبر کیف یکون
جمع نموده ما بین شکایت از دهر و فخر، عنتره بن شداد عبسی:
ان تغد فی دونی القناع فاننی
طب باخذ الفارس المستلئم.
جمع نموده ما بین غزل و حماسه لیکن ائمۀ ادب جمع مابین این دو را نسبت بمعشوق متحسن نمیدارند بلکه از جملۀ عیوب میشمارند و میگویند مقام معاشقه را با حماسه مناسبتی نیست همچنانکه جمع مابین تغزل و فخر را نیز نسبت بمحبوب نیکو نمیدانند و از برای عاشق جز زاری و خاکساری روا نمیدارند سعدی:
ز هستی در آفاق سعدی صفت
تهی گرد و بازآی پر معرفت
ایضاً:
گرفتم ز سیم و زرت چیز نیست
چو سعدی زبان خوشت نیز نیست.
جمع نموده ما بین نصیحت و فخر. (هنجار گفتار ص 246 و 247)
لغت نامه دهخدا
دو رویه ای، دوآرشی دارای دو روی، دارای دو معنی، آنست که ترکیبی که از الفاظ مشترک برحسب وضع باشد آن ترکیب مفید در غرض تمام باشد و یا ترکیب از الفاظی بود اطلاق هر لفظی در اصطلاح و استعمال بر دو چیزبود و بنای آن ترکیب بر یک غرض تمام بود الافرق آنکه ایهام در یک لفظ است و ذو وجهین در الفاظ و مستفاد از ترکیب مثال: پیر نورانی صبح آنرا که گفتی صادق است مهر خود را برهمه آفاق روشن میکند. این بیت دو معنی دارد و مقید در غرض است اما غرضی که بنای بیت بر آنست این است که پیر نورانی صبح آن صبح که او را صادق گفتی آفتاب خویش را برهمه جهان تابنده کند. غرض دوم منافی آنست که پیر نورانی صبح آن پیر که او را سادق گفتی شفقت خود برهمه جهانیان پیدا می کند و این غرض مستفاد از لفظ های نورانی وصادق و مهر و روشن است که اطلاق این الفاظ هم بر پیر درست آید و هم بر صبح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوجهین
تصویر متوجهین
جمع متوجه، نمیدگان، روی آورندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالوجهین
تصویر ذوالوجهین
((ذُ لْ وَ هَ))
شعری که محتمل دو معنای مدح و هجو باشد
فرهنگ فارسی معین