جدول جو
جدول جو

معنی ذومصه - جستجوی لغت در جدول جو

ذومصه
(مَصْ صَ)
صاحب کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه سبعیه گوید: السبعیه فرقه من غلاه الشیعه. لقبوا بذلک لانهم زعموا ان النطقاء بالشریعه ای الرسل سبع: آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و محمد المهدی سابع النطقاء و بین کل اثنین من النطقاء سبعه ائمه یتممون شریعته و لابد فی کل شریعه من سبعه، بهم یقتدی: امام یؤدی عن الله. حجه یؤدی عن ذلک الامام و یحمل علیه و یحتج به له و ذومصه یمص ای یا خذالعلم من الحجه. و ابواب و هم الدعاه..
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غُصْ صَ)
گلوگیر. با غصّه: و طعاماً ذاغصه و عذابا الیماً. (قرآن 73 13/) و طعامی گلوگیر و شکنجۀ دردناک. (تفسیر ابوالفتوح ج 5 ص 415). و در تفسیر آن گوید: و طعامی با غصه که در گلوها بماند فرو نشود و بالا نیاید یقال غص باللقمه و شرق بالماء و شجی بالعظم اذا بقی فی الحلق. وطعام اهل دوزخ غسلین و زقوم باشد. (ایضاً ص 419)
لغت نامه دهخدا
(مِلْ لَ)
بستوه آمده
لغت نامه دهخدا
(مِ)
در المرصع آمده است: لقب یکی از رواه حدیث در اضاحی است. و در منتهی الارب آرد: یزید ذومصر محدثی است. در اصطلاح علم حدیث، محدث به فردی گفته می شود که احادیث صحیح را از سایر روایات تمیز می دهد و آن ها را به دقت به نسل های بعدی منتقل می کند. به عبارت دیگر، محدث کسی است که روایت های پیامبر اسلام را جمع آوری کرده، بررسی و تطبیق می کند و در صورت صحت، آن ها را نشر می دهد. این کار نیازمند دقت در بررسی سند، متن، و شرایط راویان است.
لغت نامه دهخدا
(مِرْ رَ)
صاحب توانائی. ذوقوه. توانگر. قوی. ذومنظر: ذومره فاستوی. (قرآن 53 / 6) ، صاحب توانائی پس راست رو. (تفسیرابوالفتوح ج 5 ص 161) و در تفسیر آن گوید: ذومره، ای ذوقوه و اصل او از امرالحبل اذا حکم فتله مراراً ومنه قول النبی علیه السلام: لاتحل الصدقه لغنی و لالذی مره سوی. گفت صدقه حلال نباشد هیچ توانگر را و نه هیچ قوی تن درست را. و رجل مریر، ای قوی. قال الشاعر:
تری الرجل النحیف فیزدریه
و فی اثوابه جلد مریر.
...... قطرب گفت عرب مرد قوی را ذومره خوانند چنانکه شاعر گفت:
قد کنت قبل لقائکم ذامره
عندی لکل تخاصم مراته.
..... عبداﷲ عباس گفت ذومره، ای ذومنظر. حسن قتاده گفت: ذوخلق طویل، خداوند بالای دراز بود فاستوی یعنی تمام خلق و نکوصورت و تمام بالا. (تفسیر ابوالفتوح ج 5 ص 173)
لغت نامه دهخدا
(مِرْ رَ)
لقب جبرائیل است. روح الامین. ناموس. طاووس الملائکه
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذوغصه
تصویر ذوغصه
گلوگیر
فرهنگ لغت هوشیار