در کشاف اصطلاحات الفنون آمده است: نزد صوفیه آنکه خلق را ظاهر بیند و حق را باطن و حق نزد او آئینۀ خلق باشد. آئینه پنهان گردد بصورتی که ظاهر بود در آئینه. و این احتجاب مطلق بمقید است. (شعر) : خلق پیدا بیند و حق را نهان اینچنین بینند یعنی عاقلان. ذوالعین و ذوالعقل آنکه خلق را و حق را با یکدیگر می بیند. و ذوالعین آنکه حق را ظاهر بیند و خلق را آئینۀ حق داند. کذا فی کشف اللغات. و در اصطلاحات گفته که ذوالعین آن است که حق را آشکار و خلق را نهان بیند. و نزد چنین کس خلق آئینۀ حق باشد. چه حق نزد او آشکار و خود را نموده است. و پنهانی خلق در حق مانند پنهانی صورت در آئینه باشد. و ذوالعقل و العین کسی است که حق را در خلق و خلق را در حق بیند و یکی را پردۀ دیگری قرار ندهد بلکه ببیند وجود واحدی را بعینه از روئی حق و از دیگر روی خلق. پس محجوب نشود بواسطۀ کثرت از شهود وجه واحد احد بذاته. و مزاحمت ندهد در شهود او کثرت ظاهر احدیت ذاتی را که در حال تجلی است - انتهی
در کشاف اصطلاحات الفنون آمده است: نزد صوفیه آنکه خلق را ظاهر بیند و حق را باطن و حق نزد او آئینۀ خلق باشد. آئینه پنهان گردد بصورتی که ظاهر بود در آئینه. و این احتجاب مطلق بمقید است. (شعر) : خلق پیدا بیند و حق را نهان اینچنین بینند یعنی عاقلان. ذوالعین و ذوالعقل آنکه خلق را و حق را با یکدیگر می بیند. و ذوالعین آنکه حق را ظاهر بیند و خلق را آئینۀ حق داند. کذا فی کشف اللغات. و در اصطلاحات گفته که ذوالعین آن است که حق را آشکار و خلق را نهان بیند. و نزد چنین کس خلق آئینۀ حق باشد. چه حق نزد او آشکار و خود را نموده است. و پنهانی خلق در حق مانند پنهانی صورت در آئینه باشد. و ذوالعقل و العین کسی است که حق را در خلق و خلق را در حق بیند و یکی را پردۀ دیگری قرار ندهد بلکه ببیند وجود واحدی را بعینه از روئی حق و از دیگر روی خلق. پس محجوب نشود بواسطۀ کثرت از شهود وجه واحد احد بذاته. و مزاحمت ندهد در شهود او کثرت ظاهر احدیت ذاتی را که در حال تجلی است - انتهی
موضعی است به امج و بدانجا عرب را جنگی بوده است که بیوم ذوعضل مشهور است و ربیعه بن مکدم بدین روز کشته شد و هم بدانجا جسد وی بخاک سپردند. و عادت بر آن رفته بود که هر کس از آنجا میگذشت. اشتری یا ستوری دیگر بر سر گور او پی می کرد و حفص کنانی در این معنی گوید: لا تنفری یا ناق منه فأنه لشریب خمر مسعر لحروب لولا السفار و بعد خرق مهمه لترکتها تحبو علی العرقوب لا تبعدن ربیعه مکرم و سقی الفوادی قبره بذبوب نفرت قلوص من حجاره حره بنیت علی طلق الیدین ضریب.
موضعی است به اَمَج و بدانجا عرب را جنگی بوده است که بیوم ذوعضل مشهور است و ربیعه بن مکدم بدین روز کشته شد و هم بدانجا جسد وی بخاک سپردند. و عادت بر آن رفته بود که هر کس از آنجا میگذشت. اشتری یا ستوری دیگر بر سر گور او پی می کرد و حفص کنانی در این معنی گوید: لا تنفری یا ناق منه فأنه لشریب خمر مسعر لحروب لولا السفار و بعد خرق مهمه لترکتها تحبو علی العرقوب لا تبعدن ربیعه مکرم و سقی الفوادی قبره بذبوب نفرت قلوص من حجاره حره بنیت علی طلق الیدین ضریب.