جدول جو
جدول جو

معنی ذوضال - جستجوی لغت در جدول جو

ذوضال(ل ل)
نام جایگاهی است. زهیر گوید: قامت تبدی بذی ضال لتفتننی. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اتانی ذوقال ذوقال آمد مرا گوینده ای
لغت نامه دهخدا
شریف، خطیر، عزیز، امر ذیبال، کاری شگرف: کل امر ذی بال لم یبدء ببسم اﷲ فهو ابتر، ای کل امر ذیشأن و خطر یحتفل له و یهتم به، (مجمع البحرین)، رجوع به بال شود
لغت نامه دهخدا
خداوند دارائی، توانگر، مرد باخواسته، مالدار، غنی
لغت نامه دهخدا
وادی ذوال ناحیه ای است از نواحی یمن و قصبۀ آن قحمه است، شهرکی شامی و میان آن و زبید یک روزه راه است، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذومال
تصویر ذومال
توانگر
فرهنگ لغت هوشیار
دارای سایه سایه دار، آنست که سایه مستوی مقیاس در همه سال بیک سمت - شمال یا جنوب - بایستد و اگر سایه گرد مقیاس بگرددآنرا ذوظل دائر گویند مقابل ذوظلین
فرهنگ لغت هوشیار