معنی ذوشقر - جستجوی لغت در جدول جو

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ قَ)

سپر از پوست گاو

(بَ قَ)

وادیی است میان اخیله و حمای ربذه. شاعر گوید:
اناخ بذی بقر برکه
کان علی عضدیه کتافاً.
(از المرصع ابن الاثیر)

(شِ)

ابن ولیعه از اقیال حمیر است. صغانی آنرا نقل کرده است. (تاج العروس)

سپر از پوست گاو