جدول جو
جدول جو

معنی ذوسدر - جستجوی لغت در جدول جو

ذوسدر
(سِ)
نام موضعی است در شعر ابوذویب و در شعر عباس بن مرداس که گوید:
ابلغ ابا سلمی رسولا یروعه
و لو حل ذاسدر و اهلی بعسجل.
(از المرصع)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(جَ)
چراگاهی است بر شش میلی مدینه بناحیت قبا. یاقوت گوید: کانت فیها لقاح رسول الله صلی الله علیه و سلم، تروح علیه، الی ان اغیر علیها. واخذت. و القصه مشهوره
لغت نامه دهخدا
(سَ مُ)
موضعی است از نواحی عقیق. ابووجزه گوید:
ترکن زهاء ذی سمر شمالاً
و ذانهیا و نهیاعن یمین.
و ابن الاثیر در المرصع گوید، جایگاهی است بحجاز. و در نزهه القلوب (چ بریل مقاله 3) حمداﷲ مستوفی گوید: و طریق الذی سلک رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله وقت الهجره، از زیر مکه دلیل گرفت تا دریا کنار نزدیک عسفان و از آنجا براه رفت تا از قدید بگذشت از قدید بین الخرار رفت و بثنیه المراءه رفت و از آنجا بمیان مدلجه مجاج... پس بذی سمر پس ببطن اعداء
لغت نامه دهخدا
(سُ دَ)
نام موضعی است و نام قاعی است میان بصره و کوفه در دیار غطفان. (از المرصع). و در بعض مآخذ، قریه ای است بنی العنبر را بظهر السخال. و در بعضی نسخ به ظاهر سخال. نابغۀ ذبیانی گوید.
ای البثانه اقوت بعد ساکنها
فذا سدیر فاقوی منهم افز.
بنقل از نسخۀ منحصر المرصع
لغت نامه دهخدا
ابن الملطاطبن عمر بن یقدم. یکی از اذواء یمن است
لغت نامه دهخدا