جدول جو
جدول جو

معنی ذوزولان - جستجوی لغت در جدول جو

ذوزولان
(زَ)
نام بیابانی در نواحی مدینه. (از المرصع خطی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ)
وادیی است بنی سلیم را و بدانجا قراء بسیاری است که نخل فراوان دارد و از قراء آن قلهی است و آن قریه ای است بزرگ. (معجم البلدان یاقوت) (المرصع ابن الاثیر)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
نام جائی است به یمن
لغت نامه دهخدا
(بَ)
ابن ثابت بن زید بن رعین رعینی از اذواء رعین است
لغت نامه دهخدا
(نَ وَ)
خداوند ناوش. آنکه چون ناو ایستاده بر جای جنبد.
لغت نامه دهخدا
(دَ)
موضعی است میان قدید و جحفه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ذُءْ)
جمع واژۀ ذآله
لغت نامه دهخدا
(بُ)
موضعی است به نجد در شعرو گفته اند که مراد شاعر بوانه بوده است و ها را برای قافیه سقط کرده است. (مراصد الاطلاع). زفیان گوید:
ماذا تذکرت من الأظعان
طوالعاً من نحو ذی بوان
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جایگاهی به یک ساعتی مدینه در راه تبوک و حضرت رسول اکرم گاه رفتن به تبوک بدانجا فرو آمده است. (المرصع). و رجوع به امتاع الاسماع جزء 1 ص 480 و 484 شود
لغت نامه دهخدا
(یوزْ)
یوزبان. یوزدار. فهاد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یوزبان شود
لغت نامه دهخدا
(تَ مَ مُ)
درگشتن و دور گردیدن از جای، مایل گردیدن آفتاب از میانۀ آسمان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به زوال شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذولان
تصویر ذولان
شغال، گرگ
فرهنگ لغت هوشیار