جدول جو
جدول جو

معنی ذوذرایح - جستجوی لغت در جدول جو

ذوذرایح
(ذَ یِ)
جمع واژۀ ذریحههضبه، نام موضعی است. (المرصع)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذَ)
مهتری است بیمن و مهتری است مر بنی تمیم را. (منتهی الارب). و یوم ذوذراریح: نام یکی از جنگهای مشهور عرب است میان تمیم و یمن که بصلح انجامید
لغت نامه دهخدا
(ذَ یِ)
جمع واژۀ ذریحه. و رجوع به ذرانح شود
لغت نامه دهخدا
خداوند رای: و او ’جمیل بن معمر’ مردی بود عاقل و ذورای و حافظ، (تفسیر ابوالفتوح رازی ص 295)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذو رای
تصویر ذو رای
بوشامند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ذراح و ذروح. نوعی حشره بالدار برنگ آبی یا سبز. این حشره دارای دو شاخک شش دست و پا و مفاصل متعدد است و سم شدیدی دارد آلو کلو. توضیح: مفرد آن کمتر استعمال میشود و جمع متداول است
فرهنگ لغت هوشیار
صاحب رای خداوند تدبیر: و او (جمیل بن معمر) مردی بود عاقل و ذورای و حافظ
فرهنگ لغت هوشیار