یوم واردات، وقعه ای است بین بکر و تغلب و در آن بحیربن الحارث بن عیادبن مره کشته شد و مهلهل درباره آن گفته است: الیلتنا بذی حسم انیری اذا انت انقضیت فلاتحوری فان یک بالذنائب طال لیلی فقد ابکی من اللیل القصیر فانی قد ترکت بواردات بحیراً فی دم مثل العبیر. هتکت به بیوت بنی عباد و بعض الغشم اشفی للصدور و ابن مقبل آورده است. و نحن القائدون بواردات ضباب الموت حتی ینجلینا. (معجم البلدان). ورجوع به مجمع الامثال میدانی و عقدالفرید ج 6 ص 74 شود
یوم واردات، وقعه ای است بین بکر و تغلب و در آن بحیربن الحارث بن عیادبن مُرَه کشته شد و مهلهل درباره آن گفته است: اَلیلتنا بذی حُسم انیری اذا انت انقضیت فلاتحوری فان یک بالذنائب طال لیلی فقد ابکی من اللیل القصیر فانی قد ترکت بواردات بحیراً فی دم مثل العبیر. هتکت ُ به بیوت بنی عباد و بعض الغشم اشفی للصدور و ابن مقبل آورده است. و نحن القائدون بواردات ضباب الموت حتی ینجلینا. (معجم البلدان). ورجوع به مجمع الامثال میدانی و عقدالفرید ج 6 ص 74 شود
جمع واژۀ وارده و وارد. رجوع به وارده و وارد شود، اصطلاحی است اقتصادی در برابر صادرات یعنی کالاهایی که از ممالک دیگر به کشور آید. متاعی که از خارج کشور آرند. هر چیزی که از خارج داخل گردد. (ناظم الاطباء) ، حاصل و محصول. خراج و آنچه در خزانۀ دولت داخل گردد، سرگذشت و اتفاق وواقعات و حادثات. (ناظم الاطباء) ، از نظر عرفانی آنچه در دل صوفی درآید از اموری که بر دیگران پوشیده است. (از یادداشتهای مؤلف) : گشاید دری بر دل از واردات فشاند سر دست بر کائنات. سعدی (بوستان). رجوع به وارد شود
جَمعِ واژۀ وارده و وارد. رجوع به وارده و وارد شود، اصطلاحی است اقتصادی در برابر صادرات یعنی کالاهایی که از ممالک دیگر به کشور آید. متاعی که از خارج کشور آرند. هر چیزی که از خارج داخل گردد. (ناظم الاطباء) ، حاصل و محصول. خراج و آنچه در خزانۀ دولت داخل گردد، سرگذشت و اتفاق وواقعات و حادثات. (ناظم الاطباء) ، از نظر عرفانی آنچه در دل صوفی درآید از اموری که بر دیگران پوشیده است. (از یادداشتهای مؤلف) : گشاید دری بر دل از واردات فشاند سر دست بر کائنات. سعدی (بوستان). رجوع به وارد شود
جایی است. (منتهی الارب). موضعی است در جانب چپ مکه هنگام رفتن به آنجا. (تاج العروس). معجم البلدان ابوعبید السکونی گفته است. ربائع در چپ و سمیرا و واردات در راست آن قرار دارند و همه آنها دارای درخت سمر است و وجه تسمیۀسمیرا، هم به این مناسبت است. (از معجم البلدان)
جایی است. (منتهی الارب). موضعی است در جانب چپ مکه هنگام رفتن به آنجا. (تاج العروس). معجم البلدان ابوعبید السکونی گفته است. ربائع در چپ و سمیرا و واردات در راست آن قرار دارند و همه آنها دارای درخت سَمُر است و وجه تسمیۀسمیرا، هم به این مناسبت است. (از معجم البلدان)
لقب یزید بن ثروان از بنوقیس بن ثعلبه. و به هبنّقه مشهور است. که به حمق او مثل زنند و از جمله گولیهای وی این که گردن بندی از مهره ها و خزفها و پاره های استخوان بر گردن کرد و چون سبب آن پرسیدند گفت تابا دیگران بدل نشوم و چون گم شوم مرا زود بیابند. شبی برادر او آنگاه که وی به خواب بود عقد وی بیرون کرد و به گردن خویش آویخت بامداد که هبنقه گردن بند خویش به گردن برادر دید گفت: یا اخی انت انا فمن انا. و حکایات دیگر نیز دارد. و احمق من ذی الودعات و احمق من هبنقه از امثال سائرۀ عرب است. و ودعات جمع ودعه مورچه باشد یعنی شبه سپید که از دریا برآرند و شکاف آن همچون شکاف هستۀ خرماست. رجوع به هبنقه شود
لقب یزید بن ثروان از بنوقیس بن ثعلبه. و به هَبَنَّقَه مشهور است. که به حمق او مثل زنند و از جمله گولیهای وی این که گردن بندی از مهره ها و خزفها و پاره های استخوان بر گردن کرد و چون سبب آن پرسیدند گفت تابا دیگران بدل نشوم و چون گم شوم مرا زود بیابند. شبی برادر او آنگاه که وی به خواب بود عقد وی بیرون کرد و به گردن خویش آویخت بامداد که هبنقه گردن بند خویش به گردن برادر دید گفت: یا اخی انت انا فمن انا. و حکایات دیگر نیز دارد. و احمق من ذی الودعات و احمق من هبنقه از امثال سائرۀ عرب است. و ودعات جمع ودعه مورچه باشد یعنی شبه سپید که از دریا برآرند و شکاف آن همچون شکاف هستۀ خرماست. رجوع به هبنقه شود
جمع وجود. یا وجودات امکانی (امکاینه)، ممکنات است. یا وجود خاصه. موجودات ممکنه اند که هریک درحد وجودی خود دارای خواص و آثار مخصوص اند حقایق عالم همه وجودات خاصه اند و ذات احدیت وجود مطلق است و بالاخره وجودات خاصه عبارت از وجودات مضافه اند که از جهت انتساب بوجود عام قیومی نمودشده اند. یا وجودات فاقر الذات. موجودات ممکنه. یاوجودات مضافه. وجودات خاصه
جمع وجود. یا وجودات امکانی (امکاینه)، ممکنات است. یا وجود خاصه. موجودات ممکنه اند که هریک درحد وجودی خود دارای خواص و آثار مخصوص اند حقایق عالم همه وجودات خاصه اند و ذات احدیت وجود مطلق است و بالاخره وجودات خاصه عبارت از وجودات مضافه اند که از جهت انتساب بوجود عام قیومی نمودشده اند. یا وجودات فاقر الذات. موجودات ممکنه. یاوجودات مضافه. وجودات خاصه