جدول جو
جدول جو

معنی ذوالموته - جستجوی لغت در جدول جو

ذوالموته
(ذُلْ مَ تَ)
نام اسبی ازبنی اسد. (منتهی الارب). و در تاج العروس آمده است: ذوالموته فرس لبنی اسد، کذا فی النسخ و مثله للصافانی والصواب لبنی سلول کما حققه ابن الکلبی من نسل الحرون کان یأخذه شبه الجنون فی الاوقات. قال ابن الکلبی و کان اذا جاء سابقاً اخذته رعده فیرمی نفسه طویلا ثم یقوم فینتفض و یحمحم و کان سابق الناس فأخذه بشر بن مروان بالکوفه بالف دینار فبعث به الی عبدالملک
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذُلْ مَ حَ)
لقب جریر بن عبدالله بجلی است
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ مَ وَ)
قریه ای است بوادی القری، موضعی است به ارض جهینه بدانسوی سیف البحر میان مکه و مدینه. خرج الیه ابوبصیر الثقفی فی نفر کانوا قدموا من مکه مسلمین. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ مَ وَ)
لقب سلمه بن کعب از آن روی که بمروه مردی را با تیر بکشته بود. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ مَدَ رَ)
المدره، هر چه از قری از گل و خشت خام بنا شود. و ذوالمدره موضعی است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(ذُصْ صو فَ)
لقب اسپی معروف از عرب و خزر و اعوج از نتاج او باشند
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ مَ)
نام موضعی بعقیق مدینه
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ قُوْ وَ)
خداوند نیرو. (دستور اللغۀ ادیب نطنزی)
لغت نامه دهخدا