جدول جو
جدول جو

معنی ذوالشراء - جستجوی لغت در جدول جو

ذوالشراء
(ذُشْ شَ)
نام بتی بنودوس را، نام بتی بنوالحارث ابن یشکر ازد را. (المرصع). و دیگر لغویین ذوالشری، بالمقصوره آورده اند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذُلْ غَرْ را)
نام موضعی نزدیک عقیق مدینه. ابووجزه راست:
کانهم یوم ذی الغراء حین غدت
نکباً جمالهم للبین فاندفعوا
لم یصبح القوم جیراناً فکل نوی
بالناس لاصدع فیها سوف تنصدع.
(از معجم البلدان یاقوت)
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ مِ)
نام زمینی است
لغت نامه دهخدا
(ذُشْ شَ)
نام اسپی مالک بن عون بصری را
لغت نامه دهخدا
(ذُشْ شُ رُ)
قصر ذوالشرفات، صاحب مجمل التواریخ والقصص گوید: ذکر ایشان که در این عهد بر دیار عرب فرمان دادند. حمزۀ اصفهانی در تاریخ گوید که چند مرزبان بر دیار عرب از پارسیان فرمان دادند پراکنده، کسانی را که به یمن ذکر کرده شد و دیگر سخت، بر زمین کنده و حضرموت فرمان داد و شرح نکرده ست که اندر چه ایام. سینداد بر جایگاه سخت بنشست و قصر ذی الشرفات وی کرد، چنانکه شاعر گفته است، و بضرورت دال را ذال گفت:
اهل الخورنق و السدیر و بارق
والقصر ذی الشرفات من سینداذ.
لغت نامه دهخدا
(ذُلْجُ)
نام شمشیر ورقأبن زهیر که بر خالد بن جعفر بزد و آن شمشیر برجست و کار نکرد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ذُشْ شِرْیْ)
نام بتی است قبیلۀ دوس را و حمی ذی الشری محلی نزدیک مکه است و عمر بن ابی ربیعه نام آن در شعر آورده است:
قربتنی الی قریبه عین
یوم ذی الشری و الهوی مستعارا
ولدی الیوم ما نأبت طویلا
و اللیالی اذا دنوت قصارا.
و آن را حناذی الشری نیز نامند، نام بتی بنوحارث بن یشکر را. و رجوع به ذوالشراء شود. (معجم البلدان یاقوت). ذیل کلمه حناذالشری
لغت نامه دهخدا
(ذُشْ شَ)
لقب است عدی ّبن جبله را. و ازآن این لقب بوی داده اند که با قوم خود شرط کرد که هیچ مرده را تا او جای قبر نشان نکند بخاک نسپارند
لغت نامه دهخدا