جدول جو
جدول جو

معنی ذوالرقیبه - جستجوی لغت در جدول جو

ذوالرقیبه
(ذُرْ رُ قَ بَ)
لقب مالک بن عامر بن سلمه بن قشیر. و حرب نسار را سبب اغارۀ خیل او بود که بنوعامر و بنوضبه بن اسد بر هوازن غالب آمدند. (از المرصع)
لقب یزید بن سنان بن ابی حارثه. مشهور به اشعر. (المرصع)
لقب عبدالرحمن بن کعب بن زهیر
لغت نامه دهخدا
ذوالرقیبه
(ذُرْ رَ بَ)
نام کوهی است به خیبر
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذُ رْ رَ قَ بَ)
آنگاه که ستم زیاد بن ابیه در عراق بغایت رسید و عزم حجاز داشت عبدالرحمن بن سائب در واقعه چیزی سخت طویل دید که بوی گفت: پیش شو، او پرسید آیا چه روی داده است آن صورت بپاسخ وی گفت: انا ذوالرقبه بعثت الی صاحب هذاالقصر. عبدالرحمن هراسان از خواب برجست وبقصر شد و هنوز ساعتی از رؤیای وی نگذشته بود که حاجبی از قصر بیرون شد و بحاضران گفت همگان بپراکنید چه امیر امروز بیرون نخواهد شد. و علت آن بود که بثره ای بر بشرۀ زیاد پدید آمده بود با خارش سخت که در ساعت بدیگر جاهای تن او سرایت کرد و بدن او سیاه می شد تا آنگاه که هلاک شد. و ابن سائب این قطعه بسرود:
ما کان منتهیاً عمّا اراد بنا
حتی تأتّی له النقّار ذوالرقبه
فاسقط النصف منه ضربهً نبتت
لما تناول ظلماً صاحب الرحبه.
و مراد او از صاحب الرحبه علی علیه السلام است. (از المرصع، پر اغلاط خطی منحصر)
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ قَ بَ)
کس. خویش. نزدیک. ج، ذوی القرابه. ذوی القرابات، کسان. خویشان. نزدیکان
لغت نامه دهخدا
(ذُرْ رُ جَ لَ)
لقب عامر بن مالک تغلبی، لقب کعب بن عامر فهدی، لقب عامر بن زید مناه
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ قُبْ بَ)
لقب حنظله بن ثعلبه از آن روی که در دشت ذی قار قبه ای برآورده بود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذوالقرابه
تصویر ذوالقرابه
خویشاوند
فرهنگ لغت هوشیار