جدول جو
جدول جو

معنی ذوالاکمام - جستجوی لغت در جدول جو

ذوالاکمام
(ذُلْ اَ)
خداوند کانازها. دارای کاردها. صاحب طلعها، گل یخ. (و به این معنی مستحدث است)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذوالاکرام
تصویر ذوالاکرام
خداوند احسان، از صفات خدای تعالی
فرهنگ فارسی عمید
(ذُلْ اِ)
نامی از نامهای صفات خدای تعالی
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اَ)
لقب متوکل بن عیاض بن طفیل بن مالک بن کلاب. شاعری از عرب، لقب نافعبن سوادۀ ضبابی. که او را با فرزدق مهاجاتی است. و اهدام جمع هدم است به معنی جامه های کهنه یاجمع هدم بمعنی خون هدر. (از المرصع ابن الأثیر)
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اَ)
لقب شاپور دوم پسر هرمزبن نرسی. و بقول حمزۀ اصفهانی ذوالاکتاف ترجمه کلمه هویه سنباست چه هویه به معنی کتف و سنبا سنبنده باشد. و فردوسی گوید:
عرابی ذوالأکتاف کردش لقب
چو از مهره بگشاد کفت عرب.
و ابن الأثیر در المرصع در وجه تلقیب شاپور به ذوالأکتاف گوید: چون وی به علم کتف (یعنی کت بینی) استهزاء می کرد او را بدین لقب خواندند. و نیز گوید و بعضی گفته اند که چون قومی از عرب بر وی طغیان کردند و شاپور آنان را اسیر گرفت کتف های ایشان برآورد - انتهی. و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: لقب به لانه سار فی الف الی نواحی العرب، الذین یعتسفون فی الأرض، فقتل من قدر علیهم و نزع اکتافهم. و قول مشهور آن است که دوش ایشان را سوراخ کرده و به یک رسن درکشیدند. رجوع به شاپور دوم ساسانی در همین لغت نامه و حبیب السیرجزء 2 از ج 1 ص 80 و 81 و مجمل التواریخ والقصص ص 34 و35 و 36 و 87 و 94 و 167 و ترجمه بلعمی و دیگر امهات شود
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اِ)
گرگ. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ حُ)
ابن مالک حمیری مردی از قبیلۀ حمیر است
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذوالارحام
تصویر ذوالارحام
نزدیکان خویشاوندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذو الاکرام
تصویر ذو الاکرام
بخشنده خداوند احسان، صفتی است از خدای تعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالاکرام
تصویر ذوالاکرام
((~. اِ))
خداوند احسان، صفتی است از صفات خدای تعالی
فرهنگ فارسی معین