جدول جو
جدول جو

معنی ذوالاکتاف - جستجوی لغت در جدول جو

ذوالاکتاف
(ذُلْ اَ)
لقب شاپور دوم پسر هرمزبن نرسی. و بقول حمزۀ اصفهانی ذوالاکتاف ترجمه کلمه هویه سنباست چه هویه به معنی کتف و سنبا سنبنده باشد. و فردوسی گوید:
عرابی ذوالأکتاف کردش لقب
چو از مهره بگشاد کفت عرب.
و ابن الأثیر در المرصع در وجه تلقیب شاپور به ذوالأکتاف گوید: چون وی به علم کتف (یعنی کت بینی) استهزاء می کرد او را بدین لقب خواندند. و نیز گوید و بعضی گفته اند که چون قومی از عرب بر وی طغیان کردند و شاپور آنان را اسیر گرفت کتف های ایشان برآورد - انتهی. و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: لقب به لانه سار فی الف الی نواحی العرب، الذین یعتسفون فی الأرض، فقتل من قدر علیهم و نزع اکتافهم. و قول مشهور آن است که دوش ایشان را سوراخ کرده و به یک رسن درکشیدند. رجوع به شاپور دوم ساسانی در همین لغت نامه و حبیب السیرجزء 2 از ج 1 ص 80 و 81 و مجمل التواریخ والقصص ص 34 و35 و 36 و 87 و 94 و 167 و ترجمه بلعمی و دیگر امهات شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذوالاکرام
تصویر ذوالاکرام
خداوند احسان، از صفات خدای تعالی
فرهنگ فارسی عمید
(ذُلْ اَ)
خداوند زه ها. صاحب وترها، هر یک از آلات موسیقی که زه دارند. رودجامه. ج، ذووالأوتار. رودجامگان
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اَ)
خداوند میخها. دارای مسمارها. لقب فرعون موسی در قرآن: و فرعون ذوالاوتاد. (قرآن 12/38) و گویند از اینرو بدو ذوالاوتاد گفته اند که وی نخستین کس است که مردم را به چارمیخ می کشید
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اَ)
خداوند کانازها. دارای کاردها. صاحب طلعها، گل یخ. (و به این معنی مستحدث است)
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اِ)
نامی از نامهای صفات خدای تعالی
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اَ)
رجوع به ذوات الأظلاف شود
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ کَ تِ)
لقب ابی السمط مروان بن سلیمان بن یحیی بن یزید بن مروان بن الحکم. لقب ببیت قاله. رجوع بکلمه کتف در تاج العروس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذوالاوتار
تصویر ذوالاوتار
صاحب وترها خداوند زه ها، هر یک از آلات موسیقی زهی رود جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالاکرام
تصویر ذوالاکرام
((~. اِ))
خداوند احسان، صفتی است از صفات خدای تعالی
فرهنگ فارسی معین