جدول جو
جدول جو

معنی ذوالاجرع - جستجوی لغت در جدول جو

ذوالاجرع
(ذُلْاَ رَ)
نام محلی است شاعر گوید:
ظباء ذی الأجرع من رامه
رحن و خلفنک بالأبرق.
(از المرصع)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذُلْ اِ بَ)
العدوانی. حرثان بن الحارث بن محرّث بن ثعلبه از بنی یشکربن عدوان از جدیله. و وجه تلقیب او بذوالأصبع آن است که مار انگشت نر وی بگزید و او آن انگشت قطع کرد. وی حکیمی خطیب و شاعری نیکوشعر است. و او را دیوانی است و از شعر اوست:
عذیر القول من عدوان کانوا حیهالأرض
فقد صاروا احادیث برفع القول و الخفض.
(از المرصع).
رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 120 و 217 و جهانگشای جوینی ج 2 ص 282 و عقدالفرید ج 2 ص 160 و 188 والبیان والتبیین ج 3 ص 81 و عیون الاخبار، فهارس ج 1 و ج 2 و ج 4
لقب حیان ابن عبدالله ثعلبی. شاعری از عرب. و ابن الاثیر درالمرصع نسب او را حیان بن عبدالله از اولاد عنزبن وائل گفته و آمدی ذکر او را در (المؤتلف) آورده است، لقب شاعری دیگر از مدّاحان ولید بن یزید
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اِ بَ)
حفص بن حبیب بن حرث بن حسان بن حصین الکلبی. ابوعمرو شیبانی در کتاب حروف از او آورده است:
الا (یا) ایها المحبوب عنا
علیک و رحمهاﷲ السلام.
(از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اَ بَ)
اصطلاحی موسیقی است، ناقص. یعنی کلمه ای که لام الفعل آن از حروف عله باشد
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اِ)
گرگ. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اَ رَ)
جائی است میان نعش و ذات الجیش به حجاز. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ فَ)
نام کوهی است باجاء. و یاقوت گوید: هو اطول جبل باجاء و اوسطه
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ مِ جَرر)
لقب شمشیر عتبه بن حارث بن شهاب
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ جِرْ رَ)
باب بن ذوالجره، او بجنگ ریشهر، شهرک فارسی را بکشت
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اَ ثَ)
صاحب اثر. خداوند اثر: سریحی ذوالاثر، شمشیری خداوند گوهر. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا