- ذهل
- ازیاد بردن فراموشیدن، سویسیدن
معنی ذهل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سویس (غفلت)
اسپ نیک رو، مرد نیک مرد خوب
نادانستگی، نادانی
خواری، گناهکاری
کتران شل
خستوییدن (اعتراف کردن)
دشمنی کینه، کین خواستن
ستم کردن ستم
خشکیده شدن
فراموش کننده فراموشکار. فراموشکار
حرف نهم از الفبای عربی (ابتث) و حرف یازدهم از الفبای فارسی به شتاب رفتن، دراز شدن، شوخ چشمی
جای باش، رام، زن دار
زیر، پایین
هوش، اندیشه، یاده
آسان
نفرین کردن، اندک و آسان ناچیز دوم شخص مفرد امر حاضر از هلیدن بگذار، آنکه بدهی خود را پرداخته یا حساب خویش را واریز کرده و مدیون نیست
مردی که زن وفرزند دارد
طبل طبل بزرگ کوس
دامن کشان رفتن، دنبال، پائین
رفتن، گذشتن
خود بزرگ نمایی، گردنکشی
قوه باطنی که مطالب را بیادگار نگاه میدارد
سیاه دندانی
زر، طلا
آماسیدن، زرداب زایش، بیماری
سپید شدن تابان شدن
نادان شدن، نا دانستن
چهار بارده سی بعلاوه ده
کج کژ خوهل
نرم، آسان، هموار
میش چشمی
عدد ۴۰، چهار برابر ده
فراموش کننده، فراموشکار