جدول جو
جدول جو

معنی ذهبه - جستجوی لغت در جدول جو

ذهبه
(ذِ هََ بَ)
باران ریزه یا باران بسیار. (منتهی الارب). باران که زمین خراب کند. (مهذب الاسماء). ج، ذهاب
لغت نامه دهخدا
ذهبه
(ذَ هََبَ)
ذهب. زر، یکی زر، قطعۀ زر. پارۀ زر. قراضۀ زر. شکالۀ زر
لغت نامه دهخدا
ذهبه
خرده زر ریزه باران
تصویری از ذهبه
تصویر ذهبه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نهبه
تصویر نهبه
غارت، غارتگری
فرهنگ فارسی عمید
مهمات و ساز و برگ سپاه. (از دزی ج 1 ص 608)
لغت نامه دهخدا
(هَِ بَ)
جمع واژۀ اهاب. پوستهای ناپیراسته
لغت نامه دهخدا
(اُ بَ)
ساز و ساختگی کار. ج، اهب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اهبت. و رجوع به اهب و اهبت شود
لغت نامه دهخدا
(ذَ رِ بَ)
تأنیث ذرب
لغت نامه دهخدا
(ذَ بَ)
آبی است بنوعقیل را به نجد. بروایت یاقوت از ابی زیاد
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ذآبت. مانند گرگ شدن در خبث و دهاء، ذئب الرجل، در گوسپندان وی گرگ افتاد. (منتهی الارب) ، از گرگ ترسیدن. ترسیدن. رجوع به ذآبت شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ بَ)
تأنیث ذاهب. ج، ذاهبات
لغت نامه دهخدا
(قَ هَِ بَ)
سپید که بر وی تیرگی باشد. (منتهی الارب). رجوع به قهب شود، کوه بزرگ و گویند دراز، شتر کهنسال. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قهب شود
لغت نامه دهخدا
(قُ بَ)
سپیدی مایل به تیرگی. و قال الاصمعی غبره الی سواد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قهبه و قهب شود
لغت نامه دهخدا
(قَبَ)
مؤنث قهب بمعنی سپید که بر وی تیرگی باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به قهب شود
لغت نامه دهخدا
(مَ هََ بَ)
دورکردگی. راندگی. (ناظم الاطباء). رجوع به مذهب شود
لغت نامه دهخدا
(مُ ذَهَْ هَِ بَ)
تأنیث مذهب. رجوع به مذهّب شود
لغت نامه دهخدا
(مُ هََ بَ)
تأنیث مذهب است، به معنی ماده اسبی که بیشتر به زردی زند تا سرخی. (از متن اللغه). رجوع به مذهب شود
لغت نامه دهخدا
(مُ هَِ بَ)
تأنیث مذهب. رجوع به مذهب نعت فاعلی از اذهاب شود
لغت نامه دهخدا
(زُ بَ)
زهب. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از لهبه
تصویر لهبه
تشنگی، سپیدی ناب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهبه
تصویر کهبه
رنگ تیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهبه
تصویر قهبه
سپیدچرک ماچه خر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهبه
تصویر سهبه
باد چاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهبه
تصویر اهبه
ساز و برگ، سازگاری ساز برگ بسیج، سازگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهبه
تصویر رهبه
ترسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوبه
تصویر ذوبه
یکبار گداختن، مانده داراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذهبی
تصویر ذهبی
طلائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذهبیه
تصویر ذهبیه
مونث ذهبی. زرینه طلایی، بخور مریم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذهله
تصویر ذهله
سویس (غفلت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذئبه
تصویر ذئبه
مونث ذئب ماده گرگ. ماده گرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذربه
تصویر ذربه
زگیل گردن، زبان دراز زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذنبه
تصویر ذنبه
از ریشه پارسی دم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهبه
تصویر شهبه
رنگ خاکستری، چیرگی سپیدی بر سیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذابه
تصویر ذابه
((بِ))
سربرنده، ذبح کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذهبی
تصویر ذهبی
طلایی، زرین
فرهنگ فارسی معین