نیزه گر و صاحب آن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). صاحب القناه ای الرمح. (اقرب الموارد) ، کاریزکن. (مهذب الاسماء) (دهار) : و قناء آن را بر آن داشت، مالی بسیار بر آن خرج کرد. (تاریخ قم ص 42)
نیزه گر و صاحب آن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). صاحب القناه ای الرمح. (اقرب الموارد) ، کاریزکن. (مهذب الاسماء) (دهار) : و قناء آن را بر آن داشت، مالی بسیار بر آن خرج کرد. (تاریخ قم ص 42)