بستن و تنگ کردن، عمامه بستن، سخت تنگ گرفتن بر غریم، بددل شدن. (منتهی الارب) ، ضبط و نگاه داشتن. (اقرب الموارد) ، فروتن و خوار گردیدن. (منتهی الارب) ، خشم گرفتن، سخت بانگ و فریاد کردن، سخت راندن ستور را، راندن و دور کردن، گشاده و وانمودن، خشک شدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، ترسیدن، افکندن. (اقرب الموارد)
بستن و تنگ کردن، عمامه بستن، سخت تنگ گرفتن بر غریم، بددل شدن. (منتهی الارب) ، ضبط و نگاه داشتن. (اقرب الموارد) ، فروتن و خوار گردیدن. (منتهی الارب) ، خشم گرفتن، سخت بانگ و فریاد کردن، سخت راندن ستور را، راندن و دور کردن، گشاده و وانمودن، خشک شدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، ترسیدن، افکندن. (اقرب الموارد)