جدول جو
جدول جو

معنی ذربین - جستجوی لغت در جدول جو

ذربین
(ذَ رَ بَ)
تثنیۀ ذرب. رماه بالذربین، متهم کرد او را ببدی و خلاف
لغت نامه دهخدا
ذربین
متهم کرد او را ببدی و خلاف
تصویری از ذربین
تصویر ذربین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زربین
تصویر زربین
(دخترانه)
سرو کوهی
فرهنگ نامهای ایرانی
درختی با برگ های پهن که در طب قدیم برای معالجۀ معده و کبد به کار می رفته، درخت نوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زربین
تصویر زربین
سرو، سرو کوهی
فرهنگ فارسی عمید
(ذَ رَ با / ذَ رَ بی ی)
سختی و بلا
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
موضعی است در شعر
لغت نامه دهخدا
(شَ)
نام درخت قطران است و آن نوعی از صنوبر باشد. (برهان) (از آنندراج). قادریس. درختی عظیم که قطران از آن گیرند. (یادداشت مؤلف). درختی است چون سرو اما از آن سرخ تر و خوشبوی تر و برگ آن پهن تر و میوۀ آن خردتر باشد و از آن نیکوترین قطران آید و قسم کوچک آن را عرعر بری خوانند. (از اقرب الموارد). درختی که از آن قطران میگیرند. (ناظم الاطباء). از اصناف سرو است، برگش از آن عریض تر و ثمرش شبیه به بار سرو و از آن کوچکتر و بهترین قطران از او حاصل شود و بعضی او را از اقسام صنوبر دانسته اند و به سرو شبیه و از آن کوچکتر است و در اصفهان معروف به درخت نوش است و قسمی از او کوچکتر و خارناک و ثمرش به قدر گردکان و عرعر بری گویند. (از مخزن الادویه) ، درخت کاج. (از ناظم الاطباء) ، درخت زرشک. (ناظم الاطباء). رجوع به ارز شود
لغت نامه دهخدا
(ذَ بَ)
موضعی است در شعر نابغه به رضافه
لغت نامه دهخدا
(ذِءْ بَ)
رجوع به ذئبان شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
سرو. در شیرکوه و در رامیان و چالوس و منجیل آنرا سور گویند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سرو کوهی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 117، 127، 250 شود
لغت نامه دهخدا
ابن عتیق بن تمیم الکاتب، مکنی به ابی القاسم، حافظ ابوطاهر سلفی در معجم الشعراء از او و وی از ابوحفص الزکرمی العروضی قطعه ای از شعر زکرمی را روایت کرده است، معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 4 ص 119 س 6
لغت نامه دهخدا
(ذَ رَ بَیْ یا)
عیب. آهو، سختی و بلا. سختی. (مهذب الاسماء). ذریبّا
لغت نامه دهخدا
(تِ رِ)
قضائی است میان قره طاغ و دالماسی. زمینهای آن سنگستان است و 2000 تن سکنه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
ده کوچکی است از دهستان طارم پائین بخش سیروان شهرستان زنجان که در 27هزارگزی جنوب خاور سیروان واقع شده و 48 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
آرامی تازی گشته شروان سروکوهی، درخت پسته، درخت سدر درخت سدر، درخت پسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زربین
تصویر زربین
سرو کوهی
فرهنگ لغت هوشیار
پر شدن، لبریز گشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی درخت سوزنی برگ با نام علمی: coorressoos semerirens
فرهنگ گویش مازندرانی
خام شدن، فریب خوردن
فرهنگ گویش مازندرانی