جدول جو
جدول جو

معنی ذایب - جستجوی لغت در جدول جو

ذایب
ذوب شونده، گدازنده، گداز آن
تصویری از ذایب
تصویر ذایب
فرهنگ فارسی عمید
ذایب
ذوب شونده گدازان، ذوب کننده گدازنده
تصویری از ذایب
تصویر ذایب
فرهنگ لغت هوشیار
ذایب
((یِ))
ذوب شونده، گدازان
تصویری از ذایب
تصویر ذایب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صایب
تصویر صایب
(پسرانه)
صائب، راست و درست، رسا، رساننده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خایب
تصویر خایب
مایوس، ناامید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نایب
تصویر نایب
کسی که به نیابت دیگری کاری انجام بدهد، جانشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذوایب
تصویر ذوایب
جمع ذوابه. پیشانیها، روییدنگاههای موی بر پیشانی، گیسوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هایب
تصویر هایب
ترساننده: (نشان مهر تودرطبع لعبتی مطبوع خیال کین تو دردیده صورتی هایب) (عثمان مختاری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایب
تصویر نایب
جانشین، خلیفه، گماشته، وکیل، قائم مقام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غایب
تصویر غایب
از غیب و غیبت و غیاب، ناپیدا، نهان، ناپدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تایب
تصویر تایب
توبه کننده، باز گردنده از گناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خایب
تصویر خایب
نا امید، مایوس، بی بهره، نومید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جایب
تصویر جایب
خیبر رسنده از دور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذهیب
تصویر ذهیب
زر اندود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذایق
تصویر ذایق
چشنده مزه گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذایبه
تصویر ذایبه
مونث ذایب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذائب
تصویر ذائب
گدازنده، آب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صایب
تصویر صایب
درست و راست حق و رسا مقابل خاطی: رای صایب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذایع
تصویر ذایع
آشکار، شایع، پیدا، ظاهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاهب
تصویر ذاهب
فراموش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذانب
تصویر ذانب
پستارا (پستار عقرب) دنباله رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هایب
تصویر هایب
ترساننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نایب
تصویر نایب
((یِ))
جانشین
نایب الزیاره: کسی که از طرف دیگری بقعه متبرکی را زیارت کند
نایب الحکومه: کسی که به نیابت از طرف حاکم شهری را اداره کند یا بخشدار (واژه فرهنگستان)
نایب التولیه: کسی که از طرف متولی امور بقعه یا موقوفه ای را اداره کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غایب
تصویر غایب
((یِ))
کسی که حضور نداشته باشد، پنهان، سوم شخص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صایب
تصویر صایب
((یِ))
درست و راست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذوایب
تصویر ذوایب
((ذَ یِ))
جمع ذؤابه، پیشانی ها، روییدنگاه های موی بر پیشانی، گیسوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذاهب
تصویر ذاهب
((هِ))
رونده، گذرنده، کوشنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذایق
تصویر ذایق
((یِ))
چشنده، مزه گیرنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذایع
تصویر ذایع
((یِ))
آشکار، فاش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دایب
تصویر دایب
عادت، خو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خایب
تصویر خایب
((یِ))
ناامید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تایب
تصویر تایب
((یِ))
توبه کار، نادم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جایب
تصویر جایب
((یِ))
خبررسنده از دور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نایب
تصویر نایب
جانشین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غایب
تصویر غایب
ناپیدا
فرهنگ واژه فارسی سره