لای و گل. گل سیاه و تر. و فی المثل: ثأطه مدت بماء، یضرب للرجل یشتد حمقه فان الماء اذا زید علی الحماه ازدادت فساداً، جانوری کوچک گزنده. (منتهی الارب). ج، ثأط
لای و گل. گل سیاه و تر. و فی المثل: ثأطه مدت بماء، یضرب للرجل یشتد حمقه فان الماء اذا زید علی الحماه ازدادت فساداً، جانوری کوچک گزنده. (منتهی الارب). ج، ثأط
ذأطه. ذبح کردن، خوه کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، سخت خبه کردن چنانکه زبان خبه شده بیرون افتد، ذاط اناء، پر کردن آوند و پر شدن آوند. (لازم و متعدی است) مشک پر کردن. (تاج المصادر بیهقی)
ذأطه. ذبح کردن، خَوَه کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، سخت خبه کردن چنانکه زبان خبه شده بیرون افتد، ذاط اناء، پر کردن آوند و پر شدن آوند. (لازم و متعدی است) مشک پر کردن. (تاج المصادر بیهقی)