نام حرف نهم از حروف تهجی عرب و یازدهم از حروف فارسی است میان دال و راء و صورت آن این است (ذ) یعنی دال با نقطۀ فوقانیه: که دال نیز چو ذال است در کتابت لیک بششصد و نود و شش کم است دال از ذال، انوری، و ذویله مصغر آن است
نام حرف نهم از حروف تهجی عرب و یازدهم از حروف فارسی است میان دال و راء و صورت آن این است (ذ) یعنی دال با نقطۀ فوقانیه: که دال نیز چو ذال است در کتابت لیک بششصد و نود و شش کم است دال از ذال، انوری، و ذویله مصغر آن است
ناکس و فرومایه. (ناظم الاطباء) (آنندراج). رذیل. (از اقرب الموارد) (المنجد) ، بلایه از هر چیزی. ج، ارذله. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، آنکه بهتر وجیّد آنرا گرفته باشند. (از منتهی الارب) (از آنندراج). آنچه جیّد و نیک آن برگزیده شود. رذاله. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به رذاله شود، جمع واژۀ رذل و آن جمع شاذّ است. (از ذیل اقرب الموارد) (از متن اللغه). جمع واژۀ رذل. (المنجد)
ناکس و فرومایه. (ناظم الاطباء) (آنندراج). رذیل. (از اقرب الموارد) (المنجد) ، بلایه از هر چیزی. ج، اَرْذِله. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، آنکه بهتر وجَیّد آنرا گرفته باشند. (از منتهی الارب) (از آنندراج). آنچه جَیّد و نیک آن برگزیده شود. رُذاله. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به رُذاله شود، جَمعِ واژۀ رَذْل و آن جمع شاذّ است. (از ذیل اقرب الموارد) (از متن اللغه). جَمعِ واژۀ رَذْل. (المنجد)
آب سرخ که از درخت طلح بیرون آید، یا چیزی است در درخت طلح مشابه صمغ. (منتهی الارب) ، چیزی است که از بیخ سلم بیرون آید و آنرا در شیر افکنند و بخورند. (از منتهی الارب). چیزی است که از بن سلم بیرون آید. در شیر افکنند و بخورند. (مهذب الاسماء)
آب سرخ که از درخت طلح بیرون آید، یا چیزی است در درخت طلح مشابه صمغ. (منتهی الارب) ، چیزی است که از بیخ سلم بیرون آید و آنرا در شیر افکنند و بخورند. (از منتهی الارب). چیزی است که از بن سلم بیرون آید. در شیر افکنند و بخورند. (مهذب الاسماء)