جدول جو
جدول جو

معنی ذاتیه - جستجوی لغت در جدول جو

ذاتیه
(تی یَ)
تأنیث ذاتی. ج، ذاتیات
لغت نامه دهخدا
ذاتیه
مونث ذاتی زادی زاتیک مونث ذاتی: عوارض ذاتیه
تصویری از ذاتیه
تصویر ذاتیه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
غریزی، طبیعی، جبلی، فطری، گوهری
فرهنگ فارسی عمید
(یَ)
عقاب که بر صید فرود آید. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
مؤنث شاتی، سرد: غداه شاتیه، صبح سرد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
تأنیث ذاک. مسک ذاکیه، مشک تیزبوی. مشک تندبوی
لغت نامه دهخدا
(یَ)
تأنیث ذاغی. زن گول سست خویشتن نما و خویشتن آرا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
باد. باد برنده. باد برافشاننده. ج، ذاریات
لغت نامه دهخدا
(یَ)
مؤنث عاتی. رجوع به عاتی شود، سخت وزنده. (از اقرب الموارد) : و اما عاد فاهلکوا بریح صرصر عاتیه. (قرآن 6/69)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
زن گول. (اقرب الموارد). زن گول بیخرد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
پیر کسی که منطق ابن سینا را به نام ’منطق پسرسینا’ به فرانسه درآورد و در پاریس به سال 1658 میلادی چاپ کرد. (تاریخ علوم عقلی تمدن اسلامی تألیف دکتر ذبیح الله صفا ص 215)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
ژان - مارک. نقاش صورت ساز معروف فرانسوی است که در پاریس به سال 1685 میلادی بدنیا آمده و در سال 1766 میلادی از دنیا رفته است
لغت نامه دهخدا
(یَ)
تأنیث ناتی. رجوع به ناتی و ناتئه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذاکیه
تصویر ذاکیه
بوی تند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاغیه
تصویر ذاغیه
خود نما خود آرای زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
غریزی، عارضی، اصلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
منسوب به ذات، متعلق به ذات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
گوهری، خدادادی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
Inherent, Innate, Immanent, Intrinsic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
immanent, inhérent, inné, intrinsèque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
내재적인 , 내재적인 , 선천적인 , 내재적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
内在的 , 固有の , 生まれつきの , 内在の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
טַבְעִי , פנימי , מולד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
imanen, melekat, bawaan, intrinsik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
अंतर्निहित , अंतर्निहित , जन्मजात , स्वाभाविक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
immanent, inherente, aangeboren, intrinsiek
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
inmanente, inherente, innato, intrínseco
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
immanente, inerente, innato, intrinseco
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
imanente, inerente, inato, intrínseco
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
内在的 , 固有的 , 先天的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
immanentny, wrodzony, wewnętrzny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
імманентний , властивий , вроджений , внутрішній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
immanent, inhärent, angeboren, intrinsisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
имманентный , присущий , врожденный , внутренний
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
içsel, doğuştan gelen, özsel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی