معنی ذئفان - جستجوی لغت در جدول جو
ذئفان
(ذِءْ)
ذأفان
ادامه...
ذَأفان
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ذرفان
(تَ صُ)
ذرف. رفتن اشک و جز آن. (زوزنی)
ادامه...
ذرف. رفتن اشک و جز آن. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا
ذعفان
(ذَ عَ)
مرگ. موت
ادامه...
مرگ. موت
لغت نامه دهخدا
ذئلان
(ذِءْ)
جمع واژۀ ذآله
ادامه...
جَمعِ واژۀ ذُآله
لغت نامه دهخدا
ذئبان
(ذِءْ)
باقی مو و باقی پشم بر گردن و لب شتر
ادامه...
باقی مو و باقی پشم بر گردن و لب شتر
لغت نامه دهخدا
ذیفان
(ذَ یَ / ذَ / ذِ)
ذافان. مرگ، زهرهلاهل و کشنده. سم قاتل
ادامه...
ذافان. مرگ، زهرهلاهل و کشنده. سم قاتل
لغت نامه دهخدا
ذیفان
ذیفان
(تَ)
خرامیدن و زود رفتن شتر، (زوزنی)، (در کتب دیگر دسترس ما دیده نشد)
ادامه...
خرامیدن و زود رفتن شتر، (زوزنی)، (در کتب دیگر دسترس ما دیده نشد)
لغت نامه دهخدا
ذوفان
ذوفان
مرگ، هلاک، زهر هلاهل و کشنده، سم مهلک، ذأفان
ادامه...
مرگ، هلاک، زهر هلاهل و کشنده، سم مهلک، ذأفان
لغت نامه دهخدا
تصویر ذرفان
ذرفان
روان کردن سرشک سرشکیدن
ادامه...
روان کردن سرشک سرشکیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ذافان
ذافان
مرگ، زهر کشنده
ادامه...
مرگ، زهر کشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ذئبان
ذئبان
مانده پشم مانده موی
ادامه...
مانده پشم مانده موی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ذیفان
ذیفان
زهر کشنده
ادامه...
زهر کشنده
فرهنگ لغت هوشیار