- دیپلمات
کسی که عهده دار شغلی در زمینۀ رابطۀ سیاسی با کشورهای دیگر است
معنی دیپلمات - جستجوی لغت در جدول جو
- دیپلمات (لُ)
دیپلومات. کسی که شغل او دیپلوماسی باشد یا در این فن مهارت داشته باشد. آنکه از امور سیاسی مطلع است. سیاستمدار. سائس. رجوع به دیپلماسی شود
- دیپلمات
آنکه از امور سیاسی مطلع است، شغل سیاسی
- دیپلمات ((لُ))
سیاستمدار
- دیپلمات
سائس، سیاستمدار
متضاد: بی سیاست
متضاد: بی سیاست
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(لُ)
لغت نامه دهخدا
مأمورین دیپلماتی، دیپلمات. گروهی از مستخدمین دولت هستند که عهده دار امور دیپلوماسی و تنظیم ادارۀ آن و روابط دولت با دولتهای دیگر می باشند. (دائره المعارف فارسی). رجوع به دیپلماسی شود
(لُ)
لغت نامه دهخدا
دیپلوماتیک. مربوط به دیپلمات. متعلق به کارهای سیاسی.
- هیأت دیپلماتیک، نمایندگان سیاسی مقیم پایتخت کشوری. مجموعۀ مأموران و نمایندگان کشورهای خارجه در پایتخت یک کشور
- هیأت دیپلماتیک، نمایندگان سیاسی مقیم پایتخت کشوری. مجموعۀ مأموران و نمایندگان کشورهای خارجه در پایتخت یک کشور
عمل رهبری و مذاکرات بین ملتها بمنظور حصول که مورد رضایت متقابل همگان باشد
