جدول جو
جدول جو

معنی دیورزیم - جستجوی لغت در جدول جو

دیورزیم(وَ)
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه با 371 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیروزی
تصویر دیروزی
مربوط به دیروز، کنایه از مربوط به گذشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیوزی
تصویر دیوزی
آنکه به هیئت دیو یا به شکل دیو یا در لباس دیو باشد
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به دیروز، رجوع به دیروز شود
لغت نامه دهخدا
(وْ)
که رأی و اعتقادی چون دیو دارد. بد و زشت. تندخوی و خشمناک. (ناظم الاطباء) :
گفتم از طبع دیورای بترس
عجز من بین و از خدای بترس.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(وْ)
نامی است که در رامسر به زن لخت دهند. (یادداشت مؤلف). رجوع به آزاد درخت و زن لخت و جنگل شناسی ج 2 ص 249 شود
لغت نامه دهخدا
(یُ)
نوعی سنگ آذرین دانه درشت که اساساً مرکب از فلدسپات کجشکافت و ’هورنبلند’ بضمیمۀ اوژیت می باشد. (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
منسوب به دیروز، رجوع به دیروز شود
لغت نامه دهخدا
(وْ رَ)
رز وحشی. رز خودرو. مو وحشی. هزارچشان. انگور جنگلی. کرم البری. رجوع به جنگل شناسی ج 2 ص 244 و انگور جنگلی شود
لغت نامه دهخدا
(وْ رَ)
دهی است از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل با 120 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(وْ)
درزی ّ دیو. آنکه بلباس دیوان باشد و درزی ّ آنها بود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وَ ری ی)
این انتساب است به قریۀ دیوره که در رستاق نیشابور واقع شده. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
نام روز بیست و هفتم از ماههای ملکی، (برهان) (آنندراج) (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(ضَ دی دَ / دِ)
دیرزینده، بسیار پاینده، دیرپای، که دیر بماند، بسیار عمر کننده:
دیرزی به که دیر یابد کام
کز تمامی است کار عمر تمام،
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دیروزین
تصویر دیروزین
منسوب به دیروز، تازه پدید آمده: کودک دیروزین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیروزی
تصویر دیروزی
منسوب به دیروز دیروزین، تازه پدید آمده: طفل دیروزی
فرهنگ لغت هوشیار