ذیلیمیا، ذوالفرضین، (یادداشت مرحوم دهخدا)، این کلمه در فرهنگ نفیسی بدین سان ترجمه شده: قیاس مقسم، برهان قاطع، قیاس اقرن ذوحدین، رجوع به قیاس (در منطق) شود
ذیلیمیا، ذوالفرضین، (یادداشت مرحوم دهخدا)، این کلمه در فرهنگ نفیسی بدین سان ترجمه شده: قیاس مقسم، برهان قاطع، قیاس اقرن ذوحدین، رجوع به قیاس (در منطق) شود
آنچه از گداختن طلا و نقره شبیه درد در ته ظرف می ماند یا مانند کف بالا می آید، برای مثال از این ریمن آید کرم؟ نی نیاید / ز ریم آهن اقلیمیایی نیابی (خاقانی - ۴۱۹)، ریزۀ سیم و زر
آنچه از گداختن طلا و نقره شبیه دُرد در تهِ ظرف می ماند یا مانند کف بالا می آید، برای مِثال از این ریمن آید کرم؟ نی نیاید / ز ریم آهن اقلیمیایی نیابی (خاقانی - ۴۱۹)، ریزۀ سیم و زر
ناحیه ای در آسیهالصغری در نواحی توروس، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، ناحیه ای در ترکیۀ آسیا، جنوب شرقی آناطولی که شهر مهم آن ’ادنه’ است، (از لاروس)، ناحیه ای قدیمی در جنوب شرقی آسیای صغیر که در ساحل مدیترانه و جنوب کوههای توروس واقع است، این سرزمین به وسیلۀ کوروش فتح شد و یکی از ساتراپ نشین های امپراطوری ایران گردید، (از وبستر جغرافیایی)، ناحیه ای است از تقسیمات قدیم آناطولی و در منتهی الیه جنوب شرقی آن واقع است، (از قاموس الاعلام ترکی)، رجوع به قاموس الاعلام و ایران باستان ذیل ’کیلیکیه’ شود
ناحیه ای در آسیهالصغری در نواحی توروس، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، ناحیه ای در ترکیۀ آسیا، جنوب شرقی آناطولی که شهر مهم آن ’ادنه’ است، (از لاروس)، ناحیه ای قدیمی در جنوب شرقی آسیای صغیر که در ساحل مدیترانه و جنوب کوههای توروس واقع است، این سرزمین به وسیلۀ کوروش فتح شد و یکی از ساتراپ نشین های امپراطوری ایران گردید، (از وبستر جغرافیایی)، ناحیه ای است از تقسیمات قدیم آناطولی و در منتهی الیه جنوب شرقی آن واقع است، (از قاموس الاعلام ترکی)، رجوع به قاموس الاعلام و ایران باستان ذیل ’کیلیکیه’ شود
علی بن جوزی در کتاب صفهالصفوه ج 4 ص 261 در ذکر برگزیدگان از عباد شام که گمنامند گوید: عابدی بوده است بنام دیلمی که در یکی از غزوات مسلمانان بدست رومیها اسیر و بدار آویخته شد و چون مسلمانان آن را بدیدند به رومیها حمله نمودند و دیلمی را که هنوز جان داشت بپایین کشیدند از شعرا و علمای سابق بود و بعضی قزوینی اش شمرند و از تخلصش معلوم است، علی ای حال شاعری ماهر و خوش طبع بوده است. (از مجمعالفصحاء ج 1 ص 218) کیکاووس بن اسکندربن شمس المعالی قابوس وشمگیر ملقب به عنصرالمعالی. رجوع به کیکاووس بن اسکندر و عنصر المعالی و مجمعالفصحاء ج 1 ص 53 شود
علی بن جوزی در کتاب صفهالصفوه ج 4 ص 261 در ذکر برگزیدگان از عباد شام که گمنامند گوید: عابدی بوده است بنام دیلمی که در یکی از غزوات مسلمانان بدست رومیها اسیر و بدار آویخته شد و چون مسلمانان آن را بدیدند به رومیها حمله نمودند و دیلمی را که هنوز جان داشت بپایین کشیدند از شعرا و علمای سابق بود و بعضی قزوینی اش شمرند و از تخلصش معلوم است، علی ای حال شاعری ماهر و خوش طبع بوده است. (از مجمعالفصحاء ج 1 ص 218) کیکاووس بن اسکندربن شمس المعالی قابوس وشمگیر ملقب به عنصرالمعالی. رجوع به کیکاووس بن اسکندر و عنصر المعالی و مجمعالفصحاء ج 1 ص 53 شود
اقلیمیا و آن خلطی و دردی که بعد از گداختن طلا و نقره در خلاص میماند و سوختۀ فلزات دیگر را نیز گویند و بعضی ریزۀ زر و سیم را نیز گفته اند. (آنندراج). رجوع به اقلیمیا شود
اقلیمیا و آن خلطی و دردی که بعد از گداختن طلا و نقره در خلاص میماند و سوختۀ فلزات دیگر را نیز گویند و بعضی ریزۀ زر و سیم را نیز گفته اند. (آنندراج). رجوع به اقلیمیا شود
خلطی باشد که بعد از گداختن طلا و نقره و دیگر فلزات در خلاص میماند و آن به انواع باشد: فضی و ذهبی و نحاسی و معدنی. و اقلیمیای عملی هم هست از نقره و مرقشیشا که یکی از اجزای گیرندۀ داروی چشم است و آنراحجرالنور گویند گیرند. (برهان). دود سیم و زر که وقت گداختن بالا برآید. (منتهی الارب). چرک زر و ریم سیم و نحاس که بعد گداختن بماند. (آنندراج). آنرا از دود مس و نیز دود حجارۀ فضه سازند و کانی و طبیعی آن نیز یافت شود. (مفاتیح العلوم خوارزمی) : از این ریمن آید آید کرم ؟ نی، نیاید ز ریم آهن اقلیمیایی نیابی. خاقانی (دیوان ص 419). ، دیر استادن درنماز، پیوسته حج کردن، دیر جنگ کردن با کفار، فروتنی نمودن از برای خدای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
خلطی باشد که بعد از گداختن طلا و نقره و دیگر فلزات در خلاص میماند و آن به انواع باشد: فضی و ذهبی و نحاسی و معدنی. و اقلیمیای عملی هم هست از نقره و مرقشیشا که یکی از اجزای گیرندۀ داروی چشم است و آنراحجرالنور گویند گیرند. (برهان). دود سیم و زر که وقت گداختن بالا برآید. (منتهی الارب). چرک زر و ریم سیم و نحاس که بعد گداختن بماند. (آنندراج). آنرا از دود مس و نیز دود حجارۀ فضه سازند و کانی و طبیعی آن نیز یافت شود. (مفاتیح العلوم خوارزمی) : از این ریمن آید آید کرم ؟ نی، نیاید ز ریم آهن اقلیمیایی نیابی. خاقانی (دیوان ص 419). ، دیر استادن درنماز، پیوسته حج کردن، دیر جنگ کردن با کفار، فروتنی نمودن از برای خدای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
ایلوریس و گاهی ایلوریا، اللوریقن، سرزمین قدیم مشتمل بر قسمت شرقی ساحل دریای آدریاتیک و پسکرانۀ آن، این ناحیه از ایلیریان نام گرفته که در ادوار پیش از تاریخ در آنجا مستقر شدند، ایلیریان مرکب است از قبایل هند و اروپایی (از قبیل دالماتیان و پانونیان) و مردمی جنگجو و دریازن بودند و در مقابل نفوذ یونان مقاومت کردند و مقدونیان را شکست دادند، رومیان مملکت آنان را تصرف کردند و ایالت ایلوریکوم، قسمتی از ایلیریا را تأسیس نمودند، (دائرهالمعارف فارسی)، رجوع به ایران باستان شود
ایلوریس و گاهی ایلوریا، اللوریقن، سرزمین قدیم مشتمل بر قسمت شرقی ساحل دریای آدریاتیک و پسکرانۀ آن، این ناحیه از ایلیریان نام گرفته که در ادوار پیش از تاریخ در آنجا مستقر شدند، ایلیریان مرکب است از قبایل هند و اروپایی (از قبیل دالماتیان و پانونیان) و مردمی جنگجو و دریازن بودند و در مقابل نفوذ یونان مقاومت کردند و مقدونیان را شکست دادند، رومیان مملکت آنان را تصرف کردند و ایالت ایلوریکوم، قسمتی از ایلیریا را تأسیس نمودند، (دائرهالمعارف فارسی)، رجوع به ایران باستان شود
یونانی تازی شده جوش کوره ریم سیم وزر خلطی که پس از گداختن طلا و نقره و دیگر فلزات در خلاص ماند و آن شامل انواع است: فضی (نقره ای) ذهبی (طلایی) نحاسی (مسی) معدنی (کانی)، یا اقلیمیای علمی. اقلیمیای مصنوعی که از نقره و مرقشیشا گیرند جوش کوره
یونانی تازی شده جوش کوره ریم سیم وزر خلطی که پس از گداختن طلا و نقره و دیگر فلزات در خلاص ماند و آن شامل انواع است: فضی (نقره ای) ذهبی (طلایی) نحاسی (مسی) معدنی (کانی)، یا اقلیمیای علمی. اقلیمیای مصنوعی که از نقره و مرقشیشا گیرند جوش کوره