دست برنجن. النگو. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، موزۀ دست. (آنندراج). دستکش. (ناظم الاطباء). چیزی است از پوست یا پشم که بجهت دفع اذیت سرما به دست پوشند. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). قولچاق، چیزی است از پارچه که خبازان در وقت نان پختن پوشند. پارچه ای است که نانوایان در وقت نان پختن به دست کشند. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی) ، تازیانه، افزار کشتکاری. (ناظم الاطباء)
دست برنجن. النگو. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، موزۀ دست. (آنندراج). دستکش. (ناظم الاطباء). چیزی است از پوست یا پشم که بجهت دفع اذیت سرما به دست پوشند. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). قولچاق، چیزی است از پارچه که خبازان در وقت نان پختن پوشند. پارچه ای است که نانوایان در وقت نان پختن به دست کشند. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی) ، تازیانه، افزار کشتکاری. (ناظم الاطباء)
قصبۀ مرکز دهستان گریوان بخش حومه شهرستان بجنورد. در 6هزارگزی جنوب بجنورد، 3هزارگزی شرق راه بجنورد به اسفراین در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 1003 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار، محصولش غلات، بنشن، میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
قصبۀ مرکز دهستان گریوان بخش حومه شهرستان بجنورد. در 6هزارگزی جنوب بجنورد، 3هزارگزی شرق راه بجنورد به اسفراین در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 1003 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار، محصولش غلات، بنشن، میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)