معنی دیرالزور - جستجوی لغت در جدول جو

دیرالزور

لغت نامه دهخدا

(دَ رُطْ طو)

طور بمعنای کوه مرتفع است و در اینجا مقصود کوهی است که در قسمت پایین فراخ و دایره مانند و در قسمت بالا نیز دایره شکل است و بکوه دیگری متصل نیست و فقطیک راه دارد که طبریه و اللجون است این دیر را دیرالتجلی نیز خوانند زیرا نصرانیان معتقدند که حضرت عیسی پس از رفتن به آسمانها در این دیر بر حواریون تجلی نمود. (از معجم البلدان). رجوع به دیرالتجلی شود

لغت نامه دهخدا

دیرالقمر

(دَ رُلْ قَ مَ)

نام شهری است به لبنان و میان عقلین و بیت الدین قرار دارد این شهر پایتخت امراء معنیین (از حکام لبنان) و شهابیان لبنان بوده است. (از الموسوعه العربیه المیسره)

لغت نامه دهخدا

دیرالطیر

(دَ رُطْ طَ)

همان دیر عامر واقع در نواحی اخمیم را گویند که در نزدیکی کوهی معروف به کوه کهف واقع شده است. (از معجم البلدان)

لغت نامه دهخدا

دیرالسوا

(دَ رُسْ سَ)

در بیرون حیره است و معنای آن دیر عدل است زیرا در این دیر قسم میخوردند که عدالت ونصفت داشته باشند کلبی گوید: این دیر منسوب بمردی از ایاد است و بعضی گفته اند که منسوب به بنی حذاقه است گروهی دیگر نیز گفته اند که السوا زنی از بنی حذافهاست و دسته ای دیگر گویند که السواء نام سرزمینی است که دیر به آن منسوب گشته است. (از معجم البلدان)

لغت نامه دهخدا

دیرالروم

(دَ رُرْ)

معبد بزرگ نصرانی است که از لحاظ ساختمان زیبا و محکم است. این معبد اختصاص به نسطوریان دارد ودر سمت مشرق بغداد واقع است معبد جاثلیق در کنار آن است بین این دیر و جاثلیق دری است که اسقف در وقت نماز و قربانی بطرف آن دیر بیرون میشد. در مجاورت این معبد بزرگ نسطوری معبدی هم از یعقوبیه است که از لحاظ ساختمان شگفت آور است و وجه تسمیۀ این دیر به این نام این است که عده ای از اسیران رومی که برای المهدی خلیفه برده می شدند در آنجا سکونت داده و دیری در مجاورت منازل ایشان برپا کردند. (از معجم البلدان)

لغت نامه دهخدا

دیرالحجر

(دَ رُلْ حَ جَ)

نام محلی است در واحۀ داخلی مصر و فاصله آن تا شهر القصر 20 کیلومتر است. در آن معابد رومیها و تصاویر حجاری شده از آنان و معبودهای مصری وجود دارد. (از الموسوعه العربیه المیسره)

لغت نامه دهخدا

دیرالاعور

(دَ رُلْ اَعْ وَ)

نام دیری در خارج کوفه و آن را مردی بنام اعور از بنی حذافه بن زهر بن ایاد ساخته است. (از معجم البلدان) ، محلی است در عراق شرق نجف و جنوب کربلا. رستم سردار ساسانی در پیشروی از تیسفون به قادسیه در آنجا اردو زد. سلیمان بن صرد نیز پس از عزیمت از کوفه با توابین و پیش از حرکت به کربلا آنجا را میعاد پیروان خود قرار داد. (دائره المعارف فارسی)

لغت نامه دهخدا

دیر زور

(دَ رِ)

مدائنی از شیوخ خود نقل کرده است که عمر بن الخطاب در سال 14 هجری قمری شریح بن عامر برادر سعد بن بکر را ببصره فرستاد و به او گفت کمک مسلمانان باش پس او به اهواز رفت و سپس در دیرزور کشته شد. (از معجم البلدان). رجوع به دیرالزور شود

لغت نامه دهخدا

دارالبور

دوزخ

فرهنگ لغت هوشیار

معنی دیرالزور - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما