جدول جو
جدول جو

معنی دیدرو - جستجوی لغت در جدول جو

دیدرو
(دی دِ رُ)
دنده، شهری است در بنیامین (صحیفۀ یوشع 18:28) که قرقیس در آنجا بود (دوم سموئیل 21:14) و گویند مسقطالرأس شاؤل نیز بود و دور نیست که همان رمون حالیه باشد. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُ)
نام خلیفۀ دوم عیسی علیه السلام:
نزدیک کمینه عالم تو
انتونی و پیدروست ملزم.
حاذق گیلانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دُ رَ / رُو)
معبر تنگ و باریک که دزد تواند رفت. سوراخی درخانه که دزداز آن به درون تواند آمد. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(صَ دَ)
کندرو. (یادداشت مؤلف). کند، بطی ٔ: و ستاره از بهر آن دیررو گردد. (التفهیم). ثفال، شتر دیررو. (السامی فی الاسامی)
لغت نامه دهخدا
(صَ / صِ دَ / دِ)
دیرروی، کندروینده، که به کندی ببالد و بروید
لغت نامه دهخدا
(دی دَ)
دهی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت. با 100 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است ازدهستان زیرکوه سورتیجی بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری دارای 65 تن سکنه، آب آن از چشمه و رود خانه گرم آب و راه مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
بانی و ملکۀ افسانه ای کارتاژ. دختر شاه صور بود و گویند الیسا نام داشت. شوهرش بدست برادرش پوگمالیون که بجای پدر بسلطنت صور نشست بقتل رسید. دیدو با پیروان خود صور را ترک گفت و با کشتی نخست به قبرس و از آنجا به افریقای شمالی رفت و کارتاژ را بنا نهاد. بر طبق بعضی از افسانه های رومی در سفر ’انه’ به کارتاژ، دیدو عاشق او شد و بقول ویرژیل در ’انئید’ دیدو آتشی برافروخت و خود را در آن هلاک کرد. (دائره المعارف فارسی). دختر پلوس پادشاه شهر صور که در حدود 880 قبل از میلادبه افریقا گریخت و در شمال تونس کنونی حصار کارتاژ را بنیان نهاد. (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ)
لغت نامه دهخدا