جدول جو
جدول جو

معنی دیتن - جستجوی لغت در جدول جو

دیتن(دِ یْ تُ)
از شهرهای جنوب غربی ایالت اوهایوی ممالک متحدۀ امریکا و دارای 262332 تن سکنه است و آن از مراکز صنعتی و کشتیرانی بشمار می آید. برادران رایت تجربیات هواپیمائی خود را در اینجاآغاز کردند. (1911 میلادی) (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیان
تصویر دیان
(دخترانه)
دیانا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آیتن
تصویر آیتن
(دخترانه)
نزد ماه، در وجود ماه، آی (ترکی) + تن (فارسی) مهوش، مه پیکر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
خوی، عادت، دأب، روش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
نگاه کردن، نگریستن، دیدار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیون
تصویر دیون
دین ها، وام ها، قرض ها، فام ها، پام ها، جمع واژۀ دین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیان
تصویر دیان
به حساب رسنده، محاسب، پاداش دهنده، حاکم، قاضی، سائس، قهار، چیره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیون
تصویر دیون
جمع دین، وام ها وام های زماندار جمع دین وامها قرضها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
نگریستن، رویت کردن، نگاه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیان
تصویر دیان
بسیار چیره و غالب پاداش و جزا دادن، بحساب رسنده
فرهنگ لغت هوشیار
دو قطعه پارچه را بوسیله سوزن و نخ بهم پیوستن، بوسیله تیر یا نیزه دو چیز را بهم متصل کردن، با تیر یا نیزه درع و زره را ببدن دشمن پیوستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیان
تصویر دیان
((دَ یّ))
قاضی، پاداش دهنده، به حساب رسنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
((دَ))
نگاه کردن، زیارت کردن، عیادت کردن، صلاح دانستن، مصلحت دیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
((دَ دَ))
خوی، عادت، روش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیون
تصویر دیون
((دُ))
جمع دین، وام ها، قرض ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
View, Behold, See, Sight
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
contempler, voir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
melihat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
มอง , เห็น , เห็น , ดู
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
tazama, kuona
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
görmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
보다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
見る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
לראות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
देखना , देखना , देखना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
erblicken, sehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
aanschouwen, zien
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
contemplar, ver
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
contemplare, vedere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
contemplar, ver
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
看到 , 看
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
oglądać, widzieć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
побачити , бачити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
увидеть , видеть , видеть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دیدن
تصویر دیدن
দেখা
دیکشنری فارسی به بنگالی