جدول جو
جدول جو

معنی دیبوذ - جستجوی لغت در جدول جو

دیبوذ(دَ)
جامۀ دوپود. (ناظم الاطباء). معرب است. دبود. ج، دیابیذ. دیابود. (از منتهی الارب). اصل آن دوبوذ بمعنی جامۀ دوپوددار است. ثوب ذونیرین. (از المعرب جوالیقی ص 139). جامه ای که پود آن قوی تر است. دوپود. جامه ای که دوپود دارد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دیادبود شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ)
دیابوذ پارچه ای است که در نیرین بافته می شود و آن بنظر می رسد جمع ’دیبوذ’ بر وزن فیعول باشد. ابوعبید گفته است: اصل آن در فارسی دوبوذ است. (از المعرب جوالیقی ص 139). دوبود. دوپود
لغت نامه دهخدا
(بُ)
یکی از شهرهای موآب در چند میلی شمال ارنون که اکنون آن را دیبان گویند. بانی این شهر بنی جاد بودند بدان جهت در سفر اعداد (33:45) دیبون جاد و دراشعیا (15:9) دیمون خوانده شده است در آن وقت جزء مملکت موآب بود. اما دیبان بمسافت سه میل در شمال ارنون یا وادی الموجب واقع است و در 1868 میلادی سنگ نبشته ای 24 سطری بخط عبرانی فنیقیه کشف گردید که در آن تاریخ دوم پادشاهان فصل 3 را بیان می نماید. (از قاموس کتاب مقدس). و نیز رجوع به دائره المعارف فارسی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
نام ناحیه ای است از اعمال جزیره ابن عمر. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
جامۀ دوپود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مرد سخن چین موذی. (منتهی الارب). نمام. (اقرب الموارد). سخن چین. (دهار) ، مرد زن جلب. (منتهی الارب). دیوث. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دیابود. در فارسی دوابوذ بمعنی جامۀ دوپود بود و بعضی آن را جمع دیبوذ دانسته و ابوعبید اصل کلمه را دوبوذ فارسی میداند. (از المعرب جوالیقی ص 138 و 139). دیابوذ و دیابیذ جمع دیبوذ جامۀ دوپود معرب است و ربما عرب بدال مهمله. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دیبوب
تصویر دیبوب
سخن چین
فرهنگ لغت هوشیار