- دگم
- لاتینی فرانسوی بنباور
معنی دگم - جستجوی لغت در جدول جو
- دگم ((دُ))
- آن که متعصب در عقاید خود است، در سیاست در مورد کسانی به کار می رود که بدون دلیل و پایه و اساسی روی عقاید خود پافشاری می کنند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گره قبا و جز آن، تکمه، پولک فلزی یا استخوانی که به جامه دوزند
لاتینی فرانسوی بنباور
((دُ مِ))
فرهنگ فارسی معین
دکمه. تکمه، پولکی که روی بعضی از نقاط لباس جهت زیبایی و یا برای وصل کردن دو قسمت آن می دوزند
عقیده ای، آیینی، از روی عقیده قاطع فرانسوی بنباوریک زبانزد فرزانی
اعتقاد و اظهار عقیده قاطع
اعتقاد تعصب آمیز به یک باور به عنوان یک اصل قطعی و غیرقابل تغییر، جزم اندیشی
جزم اندیش
Dogmatism
догматизм
Dogmatismus
догматизм
dogmatyzm
dogmatismo
dogmatismo
dogmatismo
dogmatisme
dogmatisme
dogmatisme
دوغماتيّةٌ
डॉगमेटिज़्म
דוגמטיזם
dogmatizm
dogmatismu
ลัทธิในอุดมคติ
ডগমাটিজম
دگماتیسم
ثانیا
ترکی خدیش بانو درختی از تیره پروانه واران، که ارتفاعش تا 12 متر میرسد. در ضخامت بافتهای این گیاه ماده رنگینی بنام هماتین یا هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساختن رنگهای بنفش ظبی سرخ خاکستری و سیاه استخراج میگردد و در رنگرزی پارچه های ابریشمی و پشمی بکار میرود زیرا در این نوع پارچه ها رنگش ثابت تر است و در پارچه های پنبه یی و کتانی دوام کمتری دارد. اصل این گیاه از مکزیک و هندوراس و جزایر آنتیل و کادلوپ و مارتینیک میباشد درخت بقم چوب بقم شجره الخشب البقم بقم اسود بکم، (رنگرزی) رنگ استخراج شده از درخت بقم. ملکه مادر، عنوان زنان ارجمند خانم خاتون
پژمان و اندوهگین از غم و پژمرده
درهم دراخما: یونانی در پهلوی دیرم زوزن جوجر همرس دندان سودگی، هموار شدن واحد سکه نقره (وزن و بهای آن در عصرهای مختلف متفاوت بوده است)، واحد وزن معاذل شش دانگ (هر دانگ دو قیراط)