جدول جو
جدول جو

معنی دکت - جستجوی لغت در جدول جو

دکت
افتاده، ضعیف، پابند، گرفتار، تکان، زمینی که در چاله و گودی باشد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دکترس
تصویر دکترس
دکتر زن، خانم دکتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دکتر
تصویر دکتر
پزشک، طبیب، کسی که بالاترین درجه و رتبه را در یکی از رشته های علمی (پزشکی، حقوق، ادبیات، فلسفه و غیره) از دانشگاه گرفته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
نظریه، قضیه ای که برای اثبات صحت آن محتاج به برهان و دلیل باشد، رای، اندیشه، عقیده، تئوری، حدس، گمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دکترا
تصویر دکترا
درجۀ دکتری
فرهنگ فارسی عمید
(دُتُ)
عنوانی برای کسی که درجات عالی علمی را بپیماید. آنکه بالاترین مراحل علمی را طی کرده در رشته ای به درجۀ اجتهاد رسیده: دکتر ادبیات، دکتر حقوق، دکتر فلسفه... (فرهنگ فارسی معین). دارندۀ درجۀ دکتری، که عالی ترین درجه ای است که دانشگاهها اعطا می کنند. این لفظ در دورۀ رومیان به هر کس که درس می داد گفته میشد. در اواخر قرون وسطی عنوانی افتخاری بود برای کسانی که بجهت فضایل شخصی و علم و دانش شهرت داشتند و در این صورت معمولاً صفتی که خصوصیت شخص محسوب میشد به آن ملحق می کردند. با سازمان یافتن دانشگاهها در قرون 12 و 13 میلادی مقرراتی برای حق تدریس و استعمال عناوین دانشگاهی وضع شد، و این عناوین در آغاز جواز تدریس بود. بتدریج که نظام درجه ای در کار آمد، درجات دکتر و ’ماستر’ که تا آن زمان کمابیش معادل بشمار می آمدند، ازیکدیگر متمایز شدند و درجۀ ’بچلر’ یا لیسانس شرطمقدماتی نیل به این درجات گردید. امروزه اتمام تحصیلات معین و نوشتن رسالۀ دکتری یا ’تز’ قابل قبول تقریباً در همه جا شرط لازم نیل به درجۀ دکتری است. (از دایرهالمعارف فارسی). مرحوم دهخدا طی چند یادداشت چنین آورده اند: این کلمه از ’دستور’ ایرانی به معنی رئیس و پیشوا در دین زردشتی آمده است. و کلمه دستور تا امروز به معنی رئیس دینی زرتشتی باشد و نیز علمای بزرگ را، حتی در دورۀ اسلام، دستور می نامیدند و این کلمه به معنی دکتر اروپایی معمول بوده است، چنانکه حکیم عمر بن ابراهیم نیشابوری را به همانگونه که حجهالحق می گفتند ’دستور’ نیز میخواندند. ابوالحسن بیهقی (متوفی در حدود 565 هجری قمری) در کتاب خود موسوم به حکماء الاسلام (تتمۀ صوان الحکمه) در ترجمه حکیم خیام نیشابوری گوید الدستور الفیلسوف حجهالحق عمر بن ابراهیم الخیام. و این کلمه بتوسط مسیحیان ایرانی در اول داخل کلیسا شده و سپس از آنجا تعمیم یافته و به دیگرتشکیلات علمی و ادبی راه یافته است. و از جمله دستورهای مسیحی یکی یوحنا الدمشقی است که در قرن هشتم مسیحی میزیسته است - انتهی. و رجوع به ترکیب ذیل شود.
- دکتر کلیسا، عنوانی است که کلیسای کاتولیک رومی به بعضی از فضلای پیرو آن کلیسا اعطا کرده است. از شرایط نیل به این عنوان خدمات عمده به پیشرفت اصول عقاید کلیسا و تقوای بسیار است. از نخستین دکترهای کلیسا در شرق قدیس یوحنای زرین دهن و قدیس باسیلیوس، و در غرب قدیس گرگوریوس کبیر، قدیس آمبروسیوس، قدیس آوگوستینوس، و قدیس هیرونوموس را می توان نام برد. (از دایرهالمعارف فارسی).
، طبیب. پزشک. معمولاً به دکتر طب اطلاق می شود. پزشکی که دارای مرتبۀ عالی در تحصیلات پزشکی است نیز دکتراست اما در تداول بر هر طبیب و پزشک، دکتر اطلاق کنند
لغت نامه دهخدا
تصویری از دکترینال
تصویر دکترینال
فرانسوی افراهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکترا
تصویر دکترا
مقام و پایه دکتری
فرهنگ لغت هوشیار
عنوانی برای کسی که درجات عالی علمی را بپماید، آنکه بالاترین مراحل علمی را طی کرده در رشته اجتهاد رسیده، دکتر ادبیات، دکتر حقوق، دکتر فلسفه و غیره و دارنده درجه دکتری، عالیتری درجه ایست که دانشگاهها اعطا میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکتری
تصویر دکتری
دکتر بودن اجتهاد دکترا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
عقیده، رای، نظریه، فکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکترین دوژوژمان
تصویر دکترین دوژوژمان
فرانسوی افراه داوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکترس
تصویر دکترس
زن دکتر، خانم دکتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکتور
تصویر دکتور
کارگردان، مدیر
فرهنگ لغت هوشیار
((دُ تُ))
کسی که بالاترین مراحل علمی را طی کرده و در رشته ای به درجه اجتهاد رسیده باشد، پزشک، داروساز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
((دُ تُ رِ یْ))
نظریه، فکر، اندیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دکترا
تصویر دکترا
درجه دکتری، اجتهاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دکتر
تصویر دکتر
پزشک
فرهنگ واژه فارسی سره
پزشک، حکیم، طبیب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دیدن دکتر در خواب زاییده و حشت از بیماری هاست در بیداری ما، دیدن دکتر در خواب واکنش ترسی است که از بیماری داریم و عکس العمل تالمات روانی است که به علل مختلف بروز می کند و گاه نیز زمینه وسیع زمانی دارد مثلا از کودکی بیننده خواب ریشه می گیرد. چنان چه در خواب دیدید که خودتان بیمار هستید و دکتر شما را معالجه و معاینه می کند از بیماری وحشت دارید ولی همین دلیل وجود صحت و سلامت شما است. اگر در خواب از دکتر و بیماری خویش وحشت داشته باشید او دشمن شماست و تجسمی است از یک انسان بدخواه که پیرامون شما وجود دارد ولی اگر از او نترسید و با دکتر روابطی دوستانه و صمیمانه داشته باشید او دوستتان است و کسی است با خصایص یک پزشک عیسی دم که در مسیر حیات شما قرار می گیرد. همین حالت است اگر از دکتر دارو بگیرید. اگر فقط نسخه دکتر را در خواب دیدید و احساس کردید آن نسخه محتوی دارویی شفابخش است خبری خوش به شما می رسد که خوشحالتان می کند و اگر احساس خلاف داشتید خبری نامطلوب خواهید شنید.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
Doctrine
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
doctrine
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نیم دانه، خرده برنج
فرهنگ گویش مازندرانی
برازنده بودن، خوابیدن، خسته شدن، بیمار شدن، به زمین خوردن، روبرو شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
افتاده
فرهنگ گویش مازندرانی
همه گیر، بیماری واگیر، زمین پست و چال افتاده
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
доктрина
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
Doktrin
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
доктрина
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
doktryna
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
教义
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
doutrina
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
dottrina
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
doctrina
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
leer
دیکشنری فارسی به هلندی