جدول جو
جدول جو

معنی دکادک - جستجوی لغت در جدول جو

دکادک(دَ دِ)
ج دکدک (د د / د د) ، دکداک. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب). دکادیک. رجوع به دکدک و دکداک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دادک
تصویر دادک
دادا، دده، خدمتکار پیر، رئیس عدالت خانه، دادبیگ، برای مثال همه بادش ز حاجب وز امیر / همه لافش ز دادک وز وزیر (سنائی - لغت نامه - دادک)
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
ریگ انباشته و برابر شده، یا ریگ چسفیدۀ برهم نشسته، یا زمین درشت. (منتهی الارب). دکدک. ج، دکادک، دکادیک. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دُکْ کا / دُ نَ)
مصغر دکان. دکان کوچک. دکه. (یادداشت مرحوم دهخدا). دکانچه، دکان خرد که اطفال ببازیچه سازند. دکان که کودکان بازیچه را سازند. دکان مانندی که کودکان بتقلید دکانهای حقیقی برای بازی سازند. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، سکوی خرد. صفۀ خرد. مصطبۀ خرد
لغت نامه دهخدا
(دَ)
جمع واژۀ دکدک (د د / د د) ، دکداک. (اقرب الموارد) (ازمنتهی الارب). دکادک. رجوع به دکدک و دکداک شود
لغت نامه دهخدا
(دِ دِ)
اسم صوتی است که بدان خروس را زجر کنند. (از منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دِ دِ)
حکایت حالت انقباض و انبساط بدن از سرما. لرزیدن بدن بشدت و سختی. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی).
- دک دک (دیک دیک) لرزیدن، سخت بلرزه درآمدن بدن از سرما یا از ترس. و رجوع به دک شود
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ / دِ دِ)
به معنی دکداک است. ج، دکادک، دکادیک. (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به دکداک شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
جمع واژۀ دک ّ. (منتهی الارب). رجوع به دک ّ شود، جمع واژۀ دکّه. (اقرب الموارد). رجوع به دکّه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دکاک
تصویر دکاک
جمع دک، ریگستان ها توده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دادک
تصویر دادک
ترکی ک پیر بنده (پیر غلام)
فرهنگ لغت هوشیار